کلمه جو
صفحه اصلی

boating


معنی : قایق رانی
معانی دیگر : قایق سواری، پاروزنی

انگلیسی به فارسی

قایقرانی، قایق‌سواری، پاروزنی


انگلیسی به انگلیسی

• use of boats; rowing, canoeing (as a sport)
if you go boating, you go on a lake or river in a small boat for pleasure.

اسم ( noun )
• : تعریف: an act, instance, or process of using a boat for pleasure, as in rowing, canoeing, or sailing.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or used for boating.

مترادف و متضاد

Synonyms: canoeing, cruising, drifting, paddling, rowing, sailing, sculling, trawling, yachting


قایق رانی (اسم)
boating, canoe, yachting, watermanship

travel, recreation in water


جملات نمونه

1. they go boating every friday
هر جمعه می روند قایق سواری.

2. You can go boating or play tennis.
[ترجمه ترگمان] تو می تونی بری قایق سواری یا تنیس بازی کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید قایقرانی یا تنیس بازی کنید

3. We used to go boating on that lake.
[ترجمه ترگمان] ما قبلا توی اون دریاچه قایقرانی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در آن دریاچه قایقرانی شدیم

4. He drowned in a boating accident.
[ترجمه ترگمان]اون تو یه حادثه قایق سواری غرق شد
[ترجمه گوگل]او در حادثه قایقرانی غرق شد

5. The camp offers hiking, fishing, canoeing, and boating.
[ترجمه ترگمان]این کمپ، پیاده روی، ماهیگیری، قایقرانی و قایق سواری را پیشنهاد می دهد
[ترجمه گوگل]اردوگاه پیاده روی، ماهیگیری، قایقرانی و قایقرانی را ارائه می دهد

6. He drowned in a boating quote "accident" unquote.
[ترجمه ترگمان]او در یک \"تصادف\" به نام \"تصادف\" غرق شد
[ترجمه گوگل]او در یک قایقرانی نقل قول �تصادف� غرق شد

7. They are boating on the lake.
[ترجمه ترگمان] اونا تو دریاچه قایق سواری میکنن
[ترجمه گوگل]آنها در دریاچه قایقرانی هستند

8. "We had the most wonderful evening boating on the lake, " she said dreamily.
[ترجمه ترگمان]او با حالتی رویا گونه گفت: \" ما جالب ترین رویداد مربوط به قایق سواری در این دریاچه را داشتیم \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'ما شب یلدا را در دریاچه شگفت زده کردیم '

9. We go boating on the lake every weekend.
[ترجمه ترگمان]ما هر هفته تو دریاچه قایقرانی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در آخر هفته قایقرانی در دریاچه هستیم

10. "I was going to go boating with my classmates this Sunday,but I don't think my father will wear it,"the boy told me.
[ترجمه ترگمان]پسر به من گفت: \" من این یکشنبه می خواهم با classmates به قایقرانی بروم، اما فکر نمی کنم پدرم آن را بپوشد \"
[ترجمه گوگل]این پسر یکشنبه من با همکلاسی هایش قایقرانی شد، اما فکر نمی کنم پدرم آن را بپوشد، پسر به من گفت

11. We decided to go boating on the lake.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتیم بریم قایق سواری تو دریاچه
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم قایقرانی در دریاچه برویم

12. They were killed in a boating accident.
[ترجمه ترگمان]اونا تو یه حادثه قایق سواری کشته شدن
[ترجمه گوگل]آنها در حادثه قایقرانی کشته شدند

13. Will you go boating with me?
[ترجمه ترگمان]با من به قایق سواری میری؟
[ترجمه گوگل]آیا با من قایقرانی می شوید؟

14. We went boating on the lake.
[ترجمه ترگمان] ما توی دریاچه قایقرانی کردیم
[ترجمه گوگل]ما در دریاچه قایقرانی رفتیم

15. Local activities include walking, boating and golf.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های محلی شامل راه رفتن، قایق سواری و گلف است
[ترجمه گوگل]فعالیت های محلی شامل راه رفتن، قایقرانی و گلف


کلمات دیگر: