1. It is also the case that after the dismemberment of Dionysos there is also the restoration of Dionysos to life.
[ترجمه ترگمان]همچنین چنین موردی وجود دارد که پس از تجزیه of، احیای مجدد of به زندگی نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین این مورد است که پس از تقسیم بندی دیونوسوس نیز بازسازی دیونوسو به زندگی وجود دارد
2. The 1648 Treaty of Westphalia saw its dismemberment and division into more than 300 individual and sovereign states and principalities.
[ترجمه ترگمان]پیمان وستفالی شاهد تجزیه و تقسیم آن به بیش از ۳۰۰ کشور مستقل و مستقل بود
[ترجمه گوگل]پیمان 1648 پیمان وستفالن، تقسیم و تقسیم آن را به بیش از 300 ایالت و حکومت مستقل و مستقل منع کرد
3. The myth of the dismemberment of Dionysos by the Titans, however, provides a possible clue to the solution.
[ترجمه ترگمان]با این حال، افسانه قطع Dionysos توسط دیوان عالی، یک سرنخ ممکن برای راه حل فراهم می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، اسطوره جدا شدن دیونیزوس توسط تیتان ها، راه حل ممکنی را برایش فراهم می کند
4. "Loss of finger function" means complete dismemberment of finger from distal interphalangeal joint or ankylosis from proximal interphalangeal joint or joint unable to move as intended.
[ترجمه ترگمان]\"فقدان عملکرد انگشت\" به معنی تجزیه کامل انگشت از مفصل interphalangeal دوربرد یا ankylosis از مفاصل interphalangeal مجاور یا مفاصل joint مجاور می باشد که قادر به حرکت نیستند
[ترجمه گوگل]'از دست دادن عملکرد انگشت' به معنای کامل کردن انگشت انگشت از مفصل بین فالانگه یا مفاصل دندانی از مفصل بین فالانگه یا مفصل پروگزیمال است که قادر به حرکت به عنوان هدف نیستند
5. Continued war with the United States would most certainly result in further dismemberment of national territory.
[ترجمه ترگمان]ادامه جنگ با ایالات متحده قطعا منجر به تجزیه بیشتر قلمرو ملی خواهد شد
[ترجمه گوگل]ادامه جنگ با ایالات متحده قطعا منجر به جدایی بیشتر از قلمرو ملی خواهد شد
6. The police arrive but later charge Audrey with murder and dismemberment.
[ترجمه ترگمان]پلیس میرسه اما بعد از اینکه \"آدری\" رو با قتل و قتل متهم میکنه
[ترجمه گوگل]پلیس بعد از اتهام قتل و قتل عام به اتهامات دست می یابد
7. If these six parasites find an attachment, there will be dismemberment. .
[ترجمه ترگمان]اگر این شش parasites یک وابستگی پیدا کنند، از هم جدا خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر این شش انگل دیگر پیوستی پیدا کنند، تفکیک خواهد شد
8. Maryvonne told me about her nightmares, every single night, violent images of rape, murder, dismemberment.
[ترجمه ترگمان]Maryvonne در مورد کابوس های او به من گفت، هر شب، تصاویر خشن تجاوز، قتل و دریدن
[ترجمه گوگل]مریم در مورد کابوس هایش، هر شب شبانه، تصاویر خشونت آمیز از تجاوز، قتل، انهدام، به من گفت
9. They found a scene of unbelievable horror involving bodies in various states of decay and dismemberment.
[ترجمه ترگمان]آن ها صحنه ای از وحشت باور نکردنی را در میان اجساد در حالت های مختلف تجزیه و تجزیه و تجزیه و تحلیل پیدا کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک صحنه ی وحشت باور نکردنی شامل جسد در حالت های مختلف پوسیدگی و انشعاب پیدا کردند
10. He committed a serious offence and will be executed by dismemberment.
[ترجمه ترگمان]او مرتکب یک جرم جدی شد و با قطع آن اعدام خواهد شد
[ترجمه گوگل]او مرتکب جرم شدید شده و با انحلال اعدام می شود
11. Almost at the same time, the India of the Persia of middle east, South Asia dismemberment.
[ترجمه ترگمان]تقریبا در همان زمان، هند از خاور میانه، جنوب آسیا، از هم جدا شد
[ترجمه گوگل]تقریبا در همان زمان، هند از ایران از خاورمیانه، تفکیک جنوب آسیا
12. In feudal society, some slave owners persecuted the common people with methods like dismemberment.
[ترجمه ترگمان]در جامعه فئودالی، برخی از مالکان غلامان، مردم عادی را با روش هایی مانند تجزیه و تحلیل مورد آزار و اذیت قرار دادند
[ترجمه گوگل]در جامعه فئودالی، برخی از صاحبان برده افراد متداول را با روش هایی مانند تفکیک جسورانه مورد آزار و اذیت قرار دادند
13. He would kill them with a variety of methods, which included dismemberment, decapitation and disembowelment.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را با انواع مختلفی از روش ها که شامل تجزیه، سر بریدن و disembowelment می شد، می کشت
[ترجمه گوگل]او آنها را با روش های مختلفی که شامل انحلال، سرقت و محو شدن است، می کشند
14. What role, for example, had Jews played in the Polish monarchy before its dismemberment in 1795?
[ترجمه ترگمان]مثلا، برای مثال، یهودیان در پادشاهی لهستانی، قبل از تجزیه آن در سال ۱۷۹۵، نقش داشتند؟
[ترجمه گوگل]برای مثال، آیا نقش یهودیان در سلطنت لهستان قبل از انحلال آن در سال 1795 به دست آورد؟