کلمه جو
صفحه اصلی

antechamber


معنی : سرسرا، اطاق کفش کن، پیش اطاقی
معانی دیگر : اتاق کفش کن، پیش اتاقی

انگلیسی به فارسی

اطاق کفش‌کن، پیش‌اطاقی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a small room that acts as a waiting room or entryway to a larger room; anteroom.

• hall; reception room; anteroom
an antechamber is a small room leading into a larger room.

مترادف و متضاد

سرسرا (اسم)
lobby, antechamber, vestibule, entrance hall

اطاق کفش کن (اسم)
antechamber

پیش اطاقی (اسم)
antechamber

جملات نمونه

1. Such places are the antechamber to the penitentiary.
[ترجمه ترگمان]این جا، اتاق انتظار زندان است
[ترجمه گوگل]چنین مکان هایی در محوطه زندان قرار دارند

2. The antechamber outside Artai's apartments was hung with silks like a yurt.
[ترجمه ترگمان]اتاق انتظار بیرون آپارتمان artai با ابریشم مانند a آویخته بود
[ترجمه گوگل]اتاق پیشخدمت خارج از آپارتمان Artai آویزان شده با ابریشم مانند یورت بود

3. The housekeeper showed them into an antechamber bleak as a dentist's waiting-room.
[ترجمه ترگمان]سرایدار آن ها را به اتاق انتظار راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]خانه دار آنها را به عنوان یک اتاق انتظار دندانپزشک به عنوان یک اتاق غرق شد

4. An antechamber may be built on to the main egg-chamber.
[ترجمه ترگمان]یک اتاق انتظار می تواند به اتاق اصلی تخم مرغ ساخته شود
[ترجمه گوگل]یک اتاق خواب ممکن است بر روی اتاق اصلی تخم مرغ ساخته شود

5. The antechamber which he entered was filled with silent N'pani.
[ترجمه ترگمان]اتاق کفش کن پر از پانی و پانی بود
[ترجمه گوگل]اتاق پیشنهادی که وارد شد، N'pani سکوت را پر کرد

6. Walk into the antechamber of the hall, a medal of a glitter all enters eye.
[ترجمه ترگمان]به اتاق انتظار تالار راه بروید، یک مدال زرق و برق به چشم می آید
[ترجمه گوگل]به داخل حیاط خلوت سالن بروید، یک مدال از یک زرق و برق همه به چشم می آید

7. The dining-room was an antechamber as well, and separated the two bedrooms.
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهارخوری هم اتاق انتظار بود و دو اتاق خواب را از هم جدا می کرد
[ترجمه گوگل]اتاق ناهارخوری نیز یک اتاق خواب بود و دو اتاق خواب را از هم جدا کرد

8. The liver has been called the antechamber of the heart because it collects and processes all of the gastrointestinal blood through the portal vein and delivers it to the right side of the heart.
[ترجمه ترگمان]کبد، اتاق انتظار قلب نامیده می شود چون همه خون معده و روده را از طریق سیاه رگ مدخل جمع آوری کرده و پردازش می کند و آن را به سمت راست قلب تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]کبد به عنوان بخشی از قلب نامیده شده است زیرا خون را از طریق ورید پورتال جمع آوری و پردازش می کند و آن را به سمت راست قلب منتقل می کند

9. He retired with bowed head, traversed the antechamber, and slowly descended the stairs, as though hesitating at every step.
[ترجمه ترگمان]با سر خمیده عقب رفت، از اتاق انتظار گذشت، و آهسته از پله ها پایین آمد، گویی در هر قدم تردید داشت
[ترجمه گوگل]او با سر و صدای غریب بازنشسته شد و از اتاق فرار کرد و به آرامی پایین پله ها فرود آمد، هرچند که در هر مرحله از هرج و مرج

10. In the Antechamber leading to the Assembly of Iron, the Rune Etched Sentry's ability, Flaming Rune, does considerably less damage over time in both difficulty modes.
[ترجمه ترگمان]در the که به انجمن آهن، the etched Sentry، Flaming Rune می رسد، در هر دو حالت دشواری به طور قابل توجهی آسیب کمتری وارد می کند
[ترجمه گوگل]در اتاق بازرگانی که به مجمع آهن منتهی می شود، توانایی Rune Echo Sentry، Flaming Rune، در طول هر دو حالت دشواری به طور چشمگیری آسیب می زند

11. Each apartment was designed with an antechamber, a chamber, a cabinet, and a cloakroom.
[ترجمه ترگمان]هر آپارتمان با اتاق کفش کن، یک اتاق، یک کمد و یک رخت کن طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]هر آپارتمان با یک اتاق نشیمن، یک اتاق، یک کابینت و یک رختکن طراحی شده بود

12. Visit plant area, the investigation group comes to antechamber.
[ترجمه ترگمان]به محل کاشت مراجعه کنید، گروه تحقیق به اتاق انتظار وارد می شود
[ترجمه گوگل]از قسمت محل کارخانه، گروه تحقیق می آید به اتاق نشیمن

13. It was the antechamber of the galleys.
[ترجمه ترگمان]این اتاق انتظار جبر گاه بود
[ترجمه گوگل]این اتاق پیشخدمت گنبد بود

14. In the antechamber, three violins and a flute softly played quartettes by Haydn .
[ترجمه ترگمان]در اتاق انتظار، سه ویولون و یک فلوت به آرامی توسط هایدن نواخته می شد
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت، سه ویولون و یک فلوت به صورت نرمال از چهارگوشه هایدن بازی کردند

15. The complex, made up with an entrance, an antechamber and a bedroom, was designed in accordance with the residence of Li.
[ترجمه ترگمان]این مجتمع متشکل از یک ورودی، یک اتاق انتظار و یک اتاق خواب، مطابق با مقر لی طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]این مجموعه با ورودی، اتاق نشیمن و اتاق خواب ساخته شده است، مطابق با محل اقامت Li طراحی شده است

پیشنهاد کاربران

سرسرا، اتاق کفش کن

antechamber ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: پیشتو
تعریف: 1. فضایی پیش از تالار یا اتاق اصلی ساختمان 2. فضایی پیش از گورخانه در سنت تدفین مصریان


کلمات دیگر: