1. an armchair anthropologist
مردم شناسی که از صندلی خود تکان نخورده (و بین مردم نرفته).
2. Typically, the anthropologist finds that individuals hold titular offices by virtue of their position in the kinship system.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، انسان شناس کشف می کند که افراد به واسطه موقعیت خود در سیستم خویشاوندی، offices رسمی دارند
[ترجمه گوگل]به طور معمول، انسان شناس متوجه می شود که افراد به دلیل موقعیت خود در نظام پیوند زناشویی، دارای دفاتر رسمی هستند
3. One of those who left is anthropologist Mikel Azurmendi, a militant progressive and a leading figure in the fight against Franco.
[ترجمه ترگمان]یکی از کسانی که باقی مانده، Mikel Mikel، یک ستیزه جو پیشرو و یک شخصیت پیشرو در مبارزه علیه فرانکو است
[ترجمه گوگل]یکی از کسانی که به سمت چپ رفت، انسان شناسی میکل آزرنددی، یک جنبش مبارز و یک جنبش پیشرو در مبارزه با فرانکو است
4. The anthropologist, Steven Mosher is a doctoral student at Stanford.
[ترجمه ترگمان]انسان شناس، استیون موشر، دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد است
[ترجمه گوگل]انسان شناس، استیون مشر دانشجوی دکترا در استنفورد است
5. When you read anything that any anthropologist has written on the topic of kinship terminology be on your guard.
[ترجمه ترگمان]زمانی که شما چیزی را می خوانید که هر انسانی بر روی موضوع of مربوط به guard نوشته باشد
[ترجمه گوگل]وقتی چیزی را که هر انسان شناس بر روی اصطلاحات مربوط به خویشاوندی نوشته است، بخوانید، به جرم شماست
6. Forensic Anthropologist Walter Birkby, now retired, said the cause of death was almost certainly murder.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات جنایی با والتر Birkby، که حالا بازنشسته شده بود، گفت که علت مرگ تقریبا قتل بوده
[ترجمه گوگل]والتر Birkby، متخصص حقوق بشر، اکنون بازنشسته، گفت که علت مرگ تقریبا به طور قطع قتل است
7. It is at this point that the anthropologist, when pressed, retreats into impenetrable jungles of ethnographic fact.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه است که انسان شناس، هنگامی که فشار می آورد، به جنگل های غیرقابل نفوذ در حقیقت قوم شناختی پناه می برد
[ترجمه گوگل]در این نقطه است که انسان شناس هنگامی که فشار می دهد، به جنگل های غیر قابل نفوذ واقعیت قوم نگاری می رسد
8. The editor will continue to be anthropologist, art historian and classicist Francesco Pellizzi.
[ترجمه ترگمان]سردبیر به انسان شناس، مورخ هنری و classicist فرانچسکو Pellizzi ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]سردبیر همچنان انسان شناس، مورخ هنری و فرانسیسکو پلاتزی، کلاسیک است
9. This involved his formative experience as a young anthropologist.
[ترجمه ترگمان]این شامل تجربه سازنده او به عنوان یک انسان شناس جوان بود
[ترجمه گوگل]این شامل تجربه ی شکل گیری خود را به عنوان یک انسان شناس جوان شناخته شد
10. Robert Foley is an anthropologist at Cambridge University who has tried to piece together the history of our social system.
[ترجمه ترگمان]رابرت فولی، یک انسان شناس در دانشگاه کمبریج است که سعی دارد تاریخ نظام اجتماعی ما را به هم بریزد
[ترجمه گوگل]رابرت فلی یک انسان شناس در دانشگاه کمبریج است که تلاش کرده است تاریخچه سیستم اجتماعی ما را به هم متصل کند
11. n January 197 the anthropologist Margaret Mead published a startling little essay in TV Guide.
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۹۷ ژانویه، یک انسان شناس، مارگارت مید، یک مقاله عجیب و غریب را در راهنمای تلویزیون منتشر کرد
[ترجمه گوگل]در ماه ژانویه سال 197 میلادی، انسان شناس معروف مارگارت مید، مقالهای شگفت آور در راهنمای تلویزیون منتشر کرد
12. The anthropologist and physician Melvin Konner began his career in the late 1960s studying how hunter-gatherer people in southern Africa's Kalahari Desert raised their children.
[ترجمه ترگمان]انسان شناسی و پزشک ملوین Konner کار خود را در اواخر دهه ۱۹۶۰ شروع کرد و نشان داد که چگونه انسان های شکارچی در کویر کالاهاری جنوبی فرزندان خود را بزرگ کردند
[ترجمه گوگل]انسان شناس و پزشک Melvin Konner در اواخر دهه 1960 کار خود را آغاز کرد و در این باره تحقیق کرد که چگونه افراد شکارچی در صحرای Kalahari در جنوب آفریقا فرزندان خود را برانگیختند
13. An elusive, Cambridge - trained anthropologist made his career largely in the United States.
[ترجمه ترگمان]یک انسان شناس تازه کار، فارغ التحصیل دانشگاه کمبریج، شغل خود را تا حد زیادی در آمریکا انجام داد
[ترجمه گوگل]انسان شناسی آموزش دیده و بی نظیر، عمدتا کار خود را در ایالات متحده انجام داد
14. You can ask Mr. Smith, the anthropologist, about the anthropoid struction of certain apes.
[ترجمه ترگمان]می توانید از آقای اسمیت، انسان شناس، درباره the certain از apes بپرسید
[ترجمه گوگل]شما می توانید از آقای اسمیت، انسان شناس، در مورد ساخت انسان های خاص از میمون ها بپرسید