1. He had been patiently waiting in the anteroom for an hour.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بود که صبورانه در سرسرا منتظر بود
[ترجمه گوگل]او در صبح صبر در یک اتاق انتظار بود
2. We undress in a small anteroom and fold our clothes neatly into baskets on the shelves.
[ترجمه ترگمان]در اتاق انتظار، لباس های ما را مرتب و مرتب در سبدهای خود جمع می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در یک حیاط کوچک لباس روبرو می شویم و لباس هایمان را مرتب به سبد در قفسه ها می کنیم
3. He hangs up his camelhair coat in the anteroom that connects his office with Shirley's and passes into the former.
[ترجمه ترگمان]او کت camelhair را در سرسرا آویزان می کند که دفتر او را با شرلی s به هم متصل می کند و وارد اتاق سابق می شود
[ترجمه گوگل]او آویزه کمربندی شانه ای خود را در حیاط خلوت آویزان می کند که دفترش را با شیرلی وصل می کند و به سلیقه می رود
4. A tiny anteroom houses a portable gas stove.
[ترجمه ترگمان]یک اتاق انتظار بسیار کوچک یک اجاق گازی قابل حمل است
[ترجمه گوگل]در یک اتاق کوچک اتاق اجاق گاز قابل حمل است
5. George Gardiner and Alfred Sherman sat in an anteroom ready at an instant to do her bidding.
[ترجمه ترگمان]جورج کاردی نر و آلفرد شرمن یک لحظه در سرسرا نشسته بودند تا دستور او را اجرا کنند
[ترجمه گوگل]جورج گاردینر و آلفرد شرمن نشسته در یک اتاق نشیمن آماده در یک لحظه برای انجام پیشنهادات خود
6. There was an anteroom and an empty office on the other side of the disused primate facility.
[ترجمه ترگمان]آنجا یک اتاق انتظار و یک دفتر خالی در طرف دیگر ساختمان متروک بود
[ترجمه گوگل]دفتر پیشخوان و دفاتر خالی در طرف دیگر از امکانات اولیه پرستاران وجود دارد
7. Four heavyset men stood in the gubernatorial anteroom.
[ترجمه ترگمان]چهار مرد قوی هیکل در سرسرا ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]چهار مرد هیزله در حیاط خزانه ای ایستاده بودند
8. Andrea reached the anteroom beyond the little drawing - room.
[ترجمه ترگمان]آند را از اتاق پذیرایی بیرون آمد
[ترجمه گوگل]آندریا فراتر از اتاق نشیمن به اتاق زیر شیروانی رسید
9. A small anteroom was almost completely dominated by a Ping-Pong table.
[ترجمه ترگمان]یک سرسرا کوچک تقریبا به طور کامل بر روی میز پینگ پنگ قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک اتاق کوچک کوچک تقریبا به طور کامل توسط میز پینگ پونگ تحت سلطه بود
10. In an anteroom he hastily opened his briefcase.
[ترجمه ترگمان]در اتاق انتظار کیفش را باز کرد
[ترجمه گوگل]در حیاط خلوت او عجله کیف خود را باز کرد
11. He a full half - hour in the anteroom before the gentleman would see him.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت تمام در اتاق انتظار نشسته بود تا آقا او را ببیند
[ترجمه گوگل]او نیم ساعت کامل در حیاط خلوت پیش از آن که نجیب زاده او را ببیند
12. The disco is held in the anteroom next to the bar.
[ترجمه ترگمان]دیسکو در سرسرا کنار بار برگزار می شود
[ترجمه گوگل]دیسکو در حیاط کنار نوار است
13. The ministers waited for their meeting in the Cabinet anteroom.
[ترجمه ترگمان]وزرا برای جلسه خود در سرسرا منتظر ماندند
[ترجمه گوگل]وزیران منتظر ملاقات خود در اتاق کابینه بودند