1. throwing stones led to a terrible bloodbath
پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.
2. The war degenerated into a bloodbath of tribal killings.
[ترجمه ترگمان]جنگ به حمام خون کشتار قبیله ای تبدیل شد
[ترجمه گوگل]جنگ به یک خونریزی از کشتار قبیله ای تبدیل شد
3. And the closing bloodbath is pure Grand Guignol.
[ترجمه ترگمان]و حمام خون راه شیری خالص است
[ترجمه گوگل]و خون خونین بسته Grand Guignol خالص است
4. The eighteen-month bloodbath that ensued took place in inhabited areas, not in the hinterlands.
[ترجمه ترگمان]حمام خون ۱۸ ماهه که در پی آن رخ داد در مناطق مسکونی، و نه در مناطق داخلی صورت گرفت
[ترجمه گوگل]خونخواهی هجده ماهه که در آنجا رخ داد، در مناطق مسکونی رخ داد، نه در مناطق دورافتاده
5. But there are worse reasons than preventing a bloodbath for a superpower to put its soldiers at risk.
[ترجمه ترگمان]اما دلایل بدتر از جلوگیری از حمام خون برای یک ابرقدرت برای قرار دادن سربازان آن در معرض خطر وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما دلیلی بدتر از جلوگیری از خونریزی برای یک ابرقدرت وجود دارد که سربازانش را در معرض خطر قرار می دهد
6. More than 400 people were killed and over 000 injured over the weekend in what the UN has described as a "bloodbath".
[ترجمه ترگمان]بیش از ۴۰۰ نفر در آخر هفته در حالی کشته شدند که سازمان ملل آن را \"حمام خون\" توصیف کرد
[ترجمه گوگل]بیش از 400 نفر کشته و بیش از 000 مجروح در آخر هفته در سازمان ملل متحد به عنوان 'خون خونین' توصیف شده است
7. A bloodbath took place when the leaders of the plot surrendered.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رهبران توطئه تسلیم شدند، حمام خون اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]هنگامی که رهبران طرح تسلیم شدند، یک خونریزی رخ داد
8. So a bloodbath begins. Athaliah, a granddaughter of Omri, Ahab's father (see 2 Kings 8: wants the throne for herself.
[ترجمه ترگمان]پس حمام خون شروع می شود Athaliah، نوه Omri، پدر اهب (۲ پادشاه ۸ را ببینید): تاج و تخت را برای خودش می خواهد
[ترجمه گوگل]بنابراین یک خون خون شروع می شود آتالیه، نوه امری، پدر آخب (نگاه کنید به پادشاهان 8 می خواهد تاج و تخت خود را برای خود
9. Is there nothing that the outside world can do to prevent a bloodbath?
[ترجمه ترگمان]ایا چیزی وجود ندارد که دنیای خارج بتواند از حمام خون جلوگیری کند؟
[ترجمه گوگل]آیا هیچ چیزی وجود ندارد که جهان خارج بتواند از خونریزی جلوگیری کند؟
10. Clark was named by police as they launched a manhunt following the bloodbath in the market town of Melksham, Wilts.
[ترجمه ترگمان]\"کلارک\" توسط پلیس انتخاب شد و پس از حمام خون در شهر market، Wilts، تحت تعقیب قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کلارک توسط پلیس نامگذاری شده است، زیرا آنها مردی را پس از خونریزی در بازار شهر Melksham Wiltsham راه اندازی کردند
11. Angela Lansbury must be brought to justice for the bloodbath that is Cabot Cove.
[ترجمه ترگمان]Angela هم باید برای مراسم قتل عام به خلیج Cabot اجرا بشه
[ترجمه گوگل]آنگلا لنسبوری باید برای قتل خون کابوت کوه به دادگستری برود
12. If that trend continues, it could be a boon to on-line users and a bloodbath for providers fighting for market share.
[ترجمه ترگمان]اگر این روند ادامه داشته باشد، می تواند برای کاربران خط سود و حمام خون برای ارائهکنندگان مبارزه با سهم بازار، نعمتی باشد
[ترجمه گوگل]اگر این روند ادامه یابد، می تواند به نفع کاربران آنلاین و یک خونریزی برای ارائه دهندگان مبارزه برای سهم بازار باشد
13. Both men know the only way ahead to avoid a national racial bloodbath is to get together and start talking again.
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد تنها راه جلو برای جلوگیری از خونریزی نژادی ملی را می دانند، این است که با هم جمع شوند و دوباره شروع به صحبت کنند
[ترجمه گوگل]هر دو مردان می دانند تنها راه جلوگیری از جلوگیری از خونریزی های نژادی ملی، جمع آوری آن ها و شروع دوباره به صحبت کردن است
14. Our decision to back Tito led to our ally Mihailovich's execution and today's Yugoslav bloodbath.
[ترجمه ترگمان]تصمیم ما به \"تیتو\" منجر به اعدام our و حمام خون امروز شد
[ترجمه گوگل]تصمیم ما برای بازگرداندن تیتو به اعدام متحد میهی لیوویچ و خونریزی امروز یوگسلاوی منجر شد
15. He speculated in the financial markets for nearly two years, until the great bloodbath of October 200 when he was sacked, along with every other Icelander who called himself a "trader. "
[ترجمه ترگمان]او به مدت نزدیک به دو سال در بازارهای مالی فکر می کرد، تا زمانی که حمام خون در ۲۰۰ اکتبر به همراه همه Icelander که خود را \"تاجر\" می خواندند، اخراج شد
[ترجمه گوگل]او تقریبا در دو سال گذشته در بازارهای مالی پیش بینی کرد، تا زمانی که خونریزی بزرگ در اکتبر سال 200 هنگامی که او به همراه هر کشور دیگری که خود را 'معامله گر' نامیده بود، اخراج شد '