کلمه جو
صفحه اصلی

time and again


چندین بار، بکرات

انگلیسی به فارسی

زمان و دوباره


انگلیسی به انگلیسی

• again and again, ceaselessly, time after time, more and more

جملات نمونه

1. She badgered her doctor time and again, pleading with him to do something.
[ترجمه ترگمان]اون وقت دکتر رو قاطی کرده و دوباره بهش التماس می کنه که کاری رو انجام بده
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها دکتر خود را تحمل کرد و از او خواسته بود کاری انجام دهد

2. I read the poem time and again.
[ترجمه ترگمان]بار و بار شعر را خواندم
[ترجمه گوگل]من زمان شعر را دوباره خواندم

3. The audience enjoyed the play very much and time and again clapped loudly.
[ترجمه ترگمان]تماشاگران بسیار لذت بردند و بار دیگر با صدای بلند شروع به کف زدن کردند
[ترجمه گوگل]تماشاچیان از این بازی بسیار لذت برده و بارها و بارها با صدای بلند آواز خواندند

4. The government has time and again clarified its position on equal pay for women?
[ترجمه ترگمان]دولت وقت دارد و دوباره موضع خود را در حقوق برابر برای زنان روشن کرده است؟
[ترجمه گوگل]دولت بارها و بارها موقعیت خود را در مورد حقوق برابر برای زنان روشن کرده است؟

5. Time and again we have scooped our rivals.
[ترجمه ترگمان]زمان و بار دیگر رقبای خود را scooped
[ترجمه گوگل]ما بارها و بارها رقبای ما را برانگیخته ایم

6. He reworked the first paragraph time and again.
[ترجمه ترگمان]پاراگراف اول را دوباره و دوباره تکرار کرد
[ترجمه گوگل]او زمان پاراگراف اول و دوباره دوباره کار کرد

7. We have heard the argument time and again because the benefit is paid to all families, whether rich or poor.
[ترجمه ترگمان]ما بارها و بارها این بحث را شنیده ایم زیرا این مزایا به همه خانواده ها، چه ثروتمند و چه فقیر، پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]ما بارها و بارها شنیده ایم که چرا این مزایا به تمام خانواده ها، چه غنی و چه فقیر، پرداخت می شود

8. Time and again you've promised not to drink, not to gamble, and still you waste yourself.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها قول داده ای که مشروب نخوری، نه برای قمار، و باز هم خود را به هدر می دهی
[ترجمه گوگل]بارها و بارها شما وعده داده اید که نوشیدنی نباشید، بلکه قماربازی نکنید و هنوز خود را هدر ندهید

9. Time and again, he made it run through the sequence with him.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها و بارها با او برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]بارها و بارها، او را از طریق توالی با او اجرا کرد

10. And back to home port time and again when other U-boats weren't so lucky.
[ترجمه ترگمان]و وقتی دوباره به خانه برگشتیم، وقتی که قایق های دیگر خیلی خوش شانس نبودند
[ترجمه گوگل]و دوباره به زمان پورت خانه دوباره و زمانی که دیگر U-boat ها خیلی خوش شانس نبودند

11. He berated the White House time and again for not building support for the Bosnia operation within Congress.
[ترجمه ترگمان]وی زمان کاخ سفید را به خاطر عدم حمایت از عملیات بوسنی در کنگره، سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها کاخ سفید را برای حمایت از عملیات بوسنی در کنگره ساخت

12. Time and again it nearly cost us our life and that night, on the frozen lake, was no different.
[ترجمه ترگمان]زمان و بار دیگر به قیمت جان ما تمام شد و آن شب، در دریاچه یخ زده، دیگر هیچ فرقی نداشت
[ترجمه گوگل]بارها و بارها زندگی ما تقریبا به ما هزینه می کرد و آن شب در دریاچه یخ زده بود، متفاوت بود

13. Time and again, his detractors predicted that he would cancel elections and referendums.
[ترجمه ترگمان]منتقدان او پیش بینی کردند که او انتخابات و رفراندوم را لغو خواهد کرد
[ترجمه گوگل]بازماندگان او پیش بینی کرده بودند که انتخابات و رفراندم را لغو کند

14. Time and again he has used persuasion - and on occasion shock tactics - to try to prevent young girls having abortions.
[ترجمه ترگمان]زمان و دوباره او از تشویق استفاده کرده است - و در موارد اضطراری - - سعی دارد از دخترانی که سقط جنین می کنند جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها از تکرار - و به طور تقریبی تاکتیک های شوک - برای جلوگیری از جلوگیری از سقط جنین های دختر استفاده کرده است

پیشنهاد کاربران

چندین بار

بارها، مکررا، پی در پی، دم به دم، یکسره، همواره

Again and again
Over and over
Over and over again
Time and time again
بارها و بارها
مکررا
صدها بار
هزاران بار


کلمات دیگر: