کلمه جو
صفحه اصلی

bonbon


معنی : شیرینی، اب نبات فرنگی
معانی دیگر : آب نبات، شکلات

انگلیسی به فارسی

شیرینی، آب‌نبات فرنگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a candy with a filling of fruit jam, nuts, or creamy sugar paste enclosed in a coating of chocolate or the like.

• candy, sweet

مترادف و متضاد

شیرینی (اسم)
amiability, confetti, pastry, sugar, cookie, confection, cooky, bonbon, marzipan, goody, floating island, sweetmeat

اب نبات فرنگی (اسم)
bonbon

جملات نمونه

1. Bonbon! When you hear this word, what do you imagine?
[ترجمه ترگمان]! bonbon - - - - - - - وقتی این کلمه رو شنیدی، چی فکر می کنی؟
[ترجمه گوگل]بنبون! وقتی این کلمه را می شنوید، چه تصوری دارید؟

2. "Definitely, Maybe" is a proper Valentine's Day bonbon - a candy heart that tastes sweet, crunches nicely, and dissolves in seconds.
[ترجمه ترگمان]\"قطعا، شاید\" روز ولنتاین باشد، یک قلب شیرینی که شیرین و دراز نشست و حل می شود و در عرض چند ثانیه حل می شود
[ترجمه گوگل]'قطعا، شاید' یک روز مناسب روز ولنتاین Bonbon - یک قلب آب نبات که شیرین شیرین، crunches به سادگی، و در عرض چند ثانیه حل می شود

3. Being mixed BonBon, Clytie and Lucas Beauchamp play a significant part in Faulkner s fiction.
[ترجمه ترگمان]مخلوط شدن با bonbon و لوکاس بشان و لوکاس بشان یک قسمت مهم را در میان داستان فالکنر از دست دادند
[ترجمه گوگل]BonBon مخلوط، Clytie و لوکاس Beauchamp نقش مهمی در داستان فاکنر است

4. Her street name is bonbon.
[ترجمه ترگمان] اسم خیابون \"لرزش\" - ه
[ترجمه گوگل]نام خیابانی او bonbon است

5. Having abolished X-ray browse, the annihilative applicant on the canvas ate the abandoned candles in the bonbon can.
[ترجمه ترگمان]پس از این که مرور اشعه ایکس را منسوخ کرد، متقاضی annihilative روی بوم شمع های رها شده را در the خورد
[ترجمه گوگل]پس از حذف پرتو اشعه ایکس، متقاضی نابود کننده روی بوم، شمع های رها شده را در بنبن می توانست ببرد

6. For those who love practicality mixed with modernism or even for those who live in tight spaces, the geniuses at Bonbon have a treat for you!
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که عاشق کاربردی بودن با مدرنیسم و یا حتی برای کسانی که در فضاهای تنگ زندگی می کنند، نوابغ در bonbon برای شما رفتاری دارند!
[ترجمه گوگل]برای کسانی که عاشق عملی بودن با مدرنیته و یا حتی برای کسانی که در فضای تنگ زندگی می کنند، نابغه در Bonbon برای شما درمان می شود!

7. Her latest prey, sources report is none other than the Bulgarian bonbon, Viktor Krum.
[ترجمه ترگمان]آخرین طعمه او، گزارش منابع خبری از ویکتور کرام، ویکتور کرام، نیست
[ترجمه گوگل]آخرین اختراعش، گزارش منابع، هیچ کدام از اینها نیست، مانند ویکتور کرم، پادشاه بلغارستان

8. That's why last year's Latin rock poster boy Ricky Martin is working extra hard to establish himself as more than just a bonbon shaking phenom with his second English language album, " Sound Loaded. "
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که پسر poster راک سال گذشته، ریکی مارتین، به سختی تلاش می کند تا خود را بیش از یک bonbon که با دومین آلبوم زبان انگلیسی خود به نام \"صدا\" تکان می دهد، تاسیس کند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که ریکی مارتین، کارگردان راک لاتین، لاتین سال گذشته کار بسیار سختی کرده است تا خود را به عنوان بیش از یک فاکتور تکاندهنده با آلبوم دوم انگلیسی خود، �Sound Loaded� تأسیس کند '

9. Odin would then replace Sleipnir's food with gifts alternatively bonbon to award those children for their kindness.
[ترجمه ترگمان]سپس Odin غذای Sleipnir را با هدایا عوض کرد تا این کودکان را به خاطر their به آن ها اعطا کند
[ترجمه گوگل]اودین سپس غذای Sleipnir را با هدیه جایگزین بنبن را برای جایزه دادن این کودکان به خاطر مهربانی خود جایگزین می کند


کلمات دیگر: