کلمه جو
صفحه اصلی

anew


معنی : از نو، دوباره، از سر، بطرز نوین
معانی دیگر : بار دیگر

انگلیسی به فارسی

از نو، دوباره، به‌طرز نوین، از سر


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: once again; afresh.
مترادف: again, de novo, over
مشابه: afresh

(2) تعریف: in a new and different manner.
مترادف: freshly, newly

• again, once more
if you do something anew, you do it again, often in a different way; a literary word.

مترادف و متضاد

از نو (قید)
afresh, again, anew

دوباره (قید)
afresh, again, anew

از سر (قید)
head-on, anew, headfirst, headforemost

بطرز نوین (قید)
anew

fresh; again


Synonyms: afresh, another time, come again, de novo, from scratch, from the beginning, in a different way, in a new way, lately, new, newly, once again, once more, one more time, over, over again, recently


جملات نمونه

1. hossein gave up smoking a month ago but yesterday he started anew
حسین یک ماه پیش سیگار را ترک کرد ولی دیروز دوباره شروع کرد.

2. She's ready to start anew.
[ترجمه ترگمان]آماده است که از نو شروع کند
[ترجمه گوگل]او آماده شروع دوباره است

3. The film tells anew the story of his rise to fame and power.
[ترجمه ترگمان]فیلم داستان ظهور او به شهرت و قدرت را بازگو می کند
[ترجمه گوگل]این فیلم به تازگی داستان اوج شکوفایی و قدرت را بازگو می کند

4. They started life anew thousands of miles away.
[ترجمه ترگمان]آن ها زندگی را هزاران مایل دورتر از اینجا آغاز کردند
[ترجمه گوگل]آنها زندگی خود را هزاران مایل دورتر آغاز کردند

5. He's determined to begin his life anew.
[ترجمه ترگمان]مصمم است زندگی خود را از نو آغاز کند
[ترجمه گوگل]او مصمم است تا دوباره زندگی خود را آغاز کند

6. When the latter were realigned or made anew they often met the earlier roads at a sharp angle on the parish boundaries.
[ترجمه ترگمان]وقتی دومی دوباره مرتب شد و یا دوباره تشکیل شد، اغلب جاده های قبلی را با زاویه تندی در حدود محدوده ناحیه ملاقات می کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که دومی دوباره اصلاح شد یا دوباره ساخته شد، اغلب جاده های پیشین را با زاویه تیز در مرزهای والیبال ملاقات می کردند

7. It also demands that we investigate anew how our lawyers are selected, and how they are trained to fight for us.
[ترجمه ترگمان]همچنین تقاضا دارد که ما مجددا نحوه انتخاب وکلا و نحوه آموزش آن ها برای مبارزه با ما را بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]همچنین خواستار بررسی دوباره نحوه انتخاب وکلای ما و نحوه آموزش آنها برای مبارزه با ما می شود

8. But if the Cubs want to start anew, they should start anew.
[ترجمه ترگمان]اما اگر بچه ها می خواهند از نو شروع کنند، باید از نو شروع کنند
[ترجمه گوگل]اما اگر توله ها می خواهند دوباره شروع کنند، باید دوباره شروع به کار کنند

9. None is of freedom or of life deserving unless he daily conquers it anew.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها از آزادی و یا زندگی شایسته نیست مگر آنکه هر روز دوباره بر آن پیروز شود
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آزادی و زندگی شایسته نیست مگر اینکه روزانه آن را دوباره بپذیرد

10. Slowly Jewish communities were reconstituted and Jewish life began anew.
[ترجمه ترگمان]جوامع یهودی به آرامی دوباره تشکیل شدند و زندگی یهودیان دوباره آغاز شد
[ترجمه گوگل]جوامع به آرامی یهودی بازسازی شدند و زندگی یهودی دوباره آغاز شد

11. I was ready to leave everything behind and start anew in California.
[ترجمه ترگمان]آماده بودم همه چیز را پشت سر بگذارم و از نو در کالیفرنیا شروع کنم
[ترجمه گوگل]من آماده بودم همه چیز را پشت سر بگذارم و دوباره در کالیفرنیا شروع کنم

12. The committee is going to examine the whole situation anew.
[ترجمه ترگمان]این کمیته دوباره کل اوضاع را بررسی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این کمیته در حال بررسی کلیه وضعیت جدید است

13. It's no use complaining about the failure of our experiment; what we should do now is to make the best of a bad job and get ready to start anew.
[ترجمه ترگمان]هیچ سودی در مورد شکست آزمایش ما ندارد؛ کاری که باید اکنون انجام دهیم این است که بهترین کار را انجام دهیم و آماده برای شروع دوباره باشیم
[ترجمه گوگل]در مورد شکست تجربی ما هیچ استفاده ای از آن شکایت نمیکنیم؛ آنچه که اکنون باید انجام دهیم این است که بهترین کار بد را بدست آوریم و آماده باشیم تا از نو شروع کنیم

14. The only person who acts sensibly is my tailor. He takes my measure anew every time he sees me. Everyone else goes by their old measurements. George Bernard Shaw
[ترجمه ترگمان]تنها کسی که عاقلانه عمل می کند، خیاط من است او هر بار که مرا می بیند، اندازه من را می گیرد هر کس دیگری با اندازه گیری قبلی خود می رود جورج برنارد شاو
[ترجمه گوگل]تنها کسی که به اندازه کافی عمل می کند، خالق من است او هر بار که مرا میبیند، دوباره اندازه گیری می کند هر کس دیگر با اندازه گیری های قدیمی خود می رود جورج برنارد شاو

15. Every day is a fresh beginning, Every morn is the world made anew.
[ترجمه ترگمان]هر روز یک شروع تازه است، هر روز صبح، جهان از نو ساخته شده است
[ترجمه گوگل]هر روز تازه شروع می شود، هر صبح جهان تازه ساخته شده است

Hossein gave up smoking a month ago but yesterday he started anew.

حسین یک ماه پیش سیگار را ترک کرد؛ ولی دیروز دوباره شروع کرد.


پیشنهاد کاربران

مجدد، مجددا


کلمات دیگر: