کلمه جو
صفحه اصلی

disembarrass


معنی : رها کردن، از گرفتاری خلاص کردن
معانی دیگر : از شر چیزی راحت کردن، از زیر بار چیزی درآمدن، خلاص شدن

انگلیسی به فارسی

رها کردن، از گرفتاری خلاص کردن


بیسمارگه، رها کردن، از گرفتاری خلاص کردن


انگلیسی به انگلیسی

• relieve from

مترادف و متضاد

رها کردن (فعل)
abandon, drop, unleash, release, liberate, leave, surrender, dispossess, unfold, let, loose, forgo, forsake, unfix, disencumber, shoot, disembarrass, disentangle, extricate, hang off, trigger, unbend, unhand, uncouple, unbolt, uncork, unfasten, unhook, unloose

از گرفتاری خلاص کردن (فعل)
disembarrass

جملات نمونه

1. The teacher disembarrassed the student of the qusetion she couldn't answer.
[ترجمه ترگمان]معلم به دانش آموزان of disembarrassed جواب نداد
[ترجمه گوگل]معلم دانش آموز را از قصابی که قادر به پاسخگویی نبود، رد کرد

2. He disembarrassed himself of his heavy luggage.
[ترجمه ترگمان]او خود را از بار سنگین و سنگین خود بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او از چمدان سنگین او بیرون رفت

3. He disembarrassed his friend of the trouble of lack of ready money.
[ترجمه ترگمان]او دوست خود را به خاطر کمبود پول جمع کرده بود
[ترجمه گوگل]او دوست خود را از مشکل فقدان پول آماده کرد

4. The kid disembarrassed her of the heavy bag.
[ترجمه ترگمان]بچه او را از کیسه سنگین بیرون کشید
[ترجمه گوگل]بچه او را از کیسه سنگین جدا کرد

5. Who can disembarrass her of worriment?
[ترجمه ترگمان]کی می تونه از \"worriment\" خوشش بیاد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند از نگرانی خود بیرون بیاید؟

6. Most of the representatives offered to disembarrass the government of its protection dependent island state.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نمایندگان پیشنهاد دادند که دولت جزیره وابسته به حفاظت از این کشور را تحت فشار قرار دهند
[ترجمه گوگل]اکثر نمایندگان ارائه شده برای از بین بردن دولت دولت حفاظت از وابسته به آن است

7. That is well known that money makes people disembarrass. But what to do when someone has no cash? Th.
[ترجمه ترگمان]خوب معلوم است که پول مردم را از خود بی خود می کند اما وقتی کسی پول نداشته باشه چی کار کنیم؟ هی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ن
[ترجمه گوگل]این به خوبی شناخته شده است که پول مردم را از بین می برد اما چه کاری باید انجام دهید وقتی کسی پولی ندارد؟ تو

8. Most of the representatives offered to disembarrass the government of its protection of the small dependent island state.
[ترجمه ترگمان]اکثر نمایندگان پیشنهاد دادند که دولت از دولت جزیره کوچک وابسته حمایت کند
[ترجمه گوگل]اکثر نمایندگان ارائه شده برای خروج دولت از حفاظت از کشور وابسته به جزیره کوچک وابسته است

9. Let me disembarrass you of that heavy box, sir.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید شما را از آن جعبه سنگین بیرون بیاورم، قربان
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید من از آن جعبه سنگین خارج شوید، آقا


کلمات دیگر: