تویی تایر (اتومبیل و دوچرخه)، تیوب، لاستیک تویی اتومبیل و غیره
inner tube
تویی تایر (اتومبیل و دوچرخه)، تیوب، لاستیک تویی اتومبیل و غیره
انگلیسی به فارسی
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
لوله ی داخلی، لاستیک تویی اتومبیل و غیره
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an inflated rubber tube inside a tire.
• an inner tube is a rubber tube inside a car tyre or bicycle tyre, containing air.
جملات نمونه
1. The seats of their stools are woven rubber inner tubes.
[ترجمه ترگمان]صندلی های of از لوله های درونی لاستیک بافته شده
[ترجمه گوگل]صندلی مدفوع آنها با لوله های داخلی لاستیکی بافته شده است
[ترجمه گوگل]صندلی مدفوع آنها با لوله های داخلی لاستیکی بافته شده است
2. The mix is pumped gently down the inner tube, out through the bottom and up the outer tube.
[ترجمه ترگمان]این مخلوط به آرامی از لوله داخلی به پایین پمپ می شود و از ته لوله خارج می شود
[ترجمه گوگل]مخلوط به آرامی لوله داخل لوله، از پایین و به بالا لوله بیرونی پمپ می شود
[ترجمه گوگل]مخلوط به آرامی لوله داخل لوله، از پایین و به بالا لوله بیرونی پمپ می شود
3. The inner tube is negatively charged and the outer tube is made positive.
[ترجمه ترگمان]لوله داخلی به طور منفی باردار است و لوله خارجی مثبت ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]لوله داخلی منفی است و لوله بیرونی مثبت است
[ترجمه گوگل]لوله داخلی منفی است و لوله بیرونی مثبت است
4. Biscuits are big, fat inner tubes pulled by speedboats.
[ترجمه ترگمان]Biscuits های داخلی بزرگ و چاق با قایق های تندرو به حرکت در می آیند
[ترجمه گوگل]بیسکویت بزرگ و لوله های داخلی چربی است که توسط قایق های مسافربری کشیده شده است
[ترجمه گوگل]بیسکویت بزرگ و لوله های داخلی چربی است که توسط قایق های مسافربری کشیده شده است
5. Cut a 5/8in wide band of bicycle inner tube.
[ترجمه ترگمان]یک بند ۵ \/ ۵ را در یک باند وسیع از لوله داخلی قرار دهید
[ترجمه گوگل]لوله های داخلی دوچرخه 5/8 اینچ را بردارید
[ترجمه گوگل]لوله های داخلی دوچرخه 5/8 اینچ را بردارید
6. They are very useful for rubbing down inner tubes when mending a puncture.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای مالیدن لوله های درونی به هنگام تعمیر یک سوراخ بسیار مفید هستند
[ترجمه گوگل]آنها برای ضخیم شدن لوله های داخلی بسیار مفید هستند
[ترجمه گوگل]آنها برای ضخیم شدن لوله های داخلی بسیار مفید هستند
7. To store insert straw into inner tube and apply pressure to banging stick to release air.
[ترجمه ترگمان]برای ذخیره کردن کاه در داخل لوله داخلی و اعمال فشار برای محکم کردن چوب برای آزاد کردن هوا
[ترجمه گوگل]برای ذخیره ی کوه ها را داخل لوله داخل قرار دهید و فشار را به سمت کبریت بردارید تا هوا را آزاد کنید
[ترجمه گوگل]برای ذخیره ی کوه ها را داخل لوله داخل قرار دهید و فشار را به سمت کبریت بردارید تا هوا را آزاد کنید
8. Use: After the rolling. The inner tube of a tyre will go through the complete auto production line. Such as cooling, blowing dry, cutting out, boring coving nozzle and spraying dust etc.
[ترجمه ترگمان]استفاده: بعد از غلت خوردن لوله داخلی یک تایر از طریق خط تولید خودکار تولید خواهد شد مثل سرد کردن، خشک کردن، خشک کردن نازل، خسته کننده کردن نازل و اسپری کردن غبار و غیره
[ترجمه گوگل]استفاده: پس از نورد لوله داخلی یک تایر از طریق خط کامل تولید اتوماتیک می آید مانند خنک کننده، دمیدن خشک، برش، نازل حفاری خسته کننده و گرد و غبار پاشش و غیره
[ترجمه گوگل]استفاده: پس از نورد لوله داخلی یک تایر از طریق خط کامل تولید اتوماتیک می آید مانند خنک کننده، دمیدن خشک، برش، نازل حفاری خسته کننده و گرد و غبار پاشش و غیره
9. This truck's inner tube is broken. Help me to mend it, please.
[ترجمه ترگمان]لوله داخلی این کامیون شکسته کم کم کن درستش کنم، خواهش می کنم
[ترجمه گوگل]لوله داخلی این کامیون شکسته شده است به من کمک کن تا آن را اصلاح کنم، لطفا
[ترجمه گوگل]لوله داخلی این کامیون شکسته شده است به من کمک کن تا آن را اصلاح کنم، لطفا
10. The swirling flow devices inserted in the inner tube of a concentric tube heat exchanger.
[ترجمه ترگمان]دستگاه های جریان چرخشی در لوله داخلی مبدل حرارتی لوله هم مرکز قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]دستگاه های جریان چرخشی که در لوله داخل لوله مبدل حرارتی لوله مرکزی وارد شده اند
[ترجمه گوگل]دستگاه های جریان چرخشی که در لوله داخل لوله مبدل حرارتی لوله مرکزی وارد شده اند
11. I had to change the inner tube, in the mud and the snow.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم لوله داخلی را در گل ولای و برف عوض کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم لوله داخلی، گل و برف را عوض کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم لوله داخلی، گل و برف را عوض کنم
12. When the air pressure of the inner tube rises to a rated value, the one-way valve is closed, and the inflation process is completed.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فشار هوا لوله داخلی به مقدار اسمی افزایش می یابد، سوپاپ یک طرفه بسته است و فرآیند تورم تکمیل شده
[ترجمه گوگل]هنگامی که فشار هوا لوله داخلی افزایش می یابد به مقدار امتیاز، شیر یک طرفه بسته شده است، و روند تورم تکمیل شده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که فشار هوا لوله داخلی افزایش می یابد به مقدار امتیاز، شیر یک طرفه بسته شده است، و روند تورم تکمیل شده است
13. Note Inner Tube material is copper, radiates quickly and durably.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که مواد لوله داخلی، مس، radiates و durably
[ترجمه گوگل]توجه کنید مواد لوله داخلی مواد مس، تابش سریع و دوام
[ترجمه گوگل]توجه کنید مواد لوله داخلی مواد مس، تابش سریع و دوام
14. Melting away by the inner tube silk arc tube and outer layer of epoxy glass tube.
[ترجمه ترگمان]آب شدن توسط لوله قوس silk لوله داخلی و لایه خارجی لوله شیشه ای اپوکسی
[ترجمه گوگل]ذوب شدن لوله داخل لوله کویل ابریشمی و لایه بیرونی لوله شیشه ای اپوکسی
[ترجمه گوگل]ذوب شدن لوله داخل لوله کویل ابریشمی و لایه بیرونی لوله شیشه ای اپوکسی
پیشنهاد کاربران
تیوپ لاستیک اتومبیل
حلقه ی پلاستیکی بزرگی که باد شده و داخل لاستیک اتومبیل ها قرار می گیرد. طبیعی است که لاستیک های تیوب لس ( tubeless ) فاقد این تیوپ هستند.
حلقه ی پلاستیکی بزرگی که باد شده و داخل لاستیک اتومبیل ها قرار می گیرد. طبیعی است که لاستیک های تیوب لس ( tubeless ) فاقد این تیوپ هستند.
کلمات دیگر: