1. The angler reeled the trout in slowly.
[ترجمه ترگمان]ماهی به آرامی ماهی قزل آلا گرفت
[ترجمه گوگل]ماهیگیر ماهی قزل آلا را به آرامی باز کرد
2. The angler cast his line.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیر خط خود را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]ماهیگیر خط خود را پر کرده است
3. The angler waded into the middle of the river.
[ترجمه ترگمان]ماهی در وسط رودخانه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]ماهیگیر به وسط رودخانه رفت
4. Both the carp angler and the fish nutritionist want the carp to take their bait or diet.
[ترجمه ترگمان]هم کپور علفخوار و هم متخصصان تغذیه ماهی از کپور ماهی می خواستند تا طعمه و یا رژیم غذایی خود را بگیرند
[ترجمه گوگل]هر دو ماهی کپور و متخصص تغذیه ماهی می خواهند کپور را طعمه یا رژیم غذایی خود بگیرند
5. Could George Seifert, master angler, off-season family man and ferociously successful coach, never get the benefit of the doubt?
[ترجمه ترگمان]ایا ممکن است جورج Seifert، استاد بزرگ با یک مربی عالی و یک مربی موفق، هرگز از این شک و تردید استفاده نکند؟
[ترجمه گوگل]آیا جورج سیفرت، کارشناسی کارشناسی ارشد، مربی خارج از فصل و مربی باهوش موفقیت آمیز، هرگز از شک و تردید بهره مند نخواهند شد؟
6. The San Francisco angler with the signature floppy fishing cap encourages tyros not to be intimidated.
[ترجمه ترگمان]فرانسیسکو Francisco با کلاه ماهیگیری شل امضا، tyros را تشویق می کند که مرعوب نشود
[ترجمه گوگل]ماهیگیر سانفرانسیسکو با کلاه ماهیگیری فلیپ امضا باعث می شود تا تیررس ها مورد ارعاب قرار نگیرند
7. Voice over Despite the flooding, one angler at Ross on Wye was determined to enjoy his sport.
[ترجمه ترگمان]با وجود سیل، یکی از angler در راس در Wye مصمم بود از ورزش خود لذت ببرد
[ترجمه گوگل]صدای بلند با وجود سیل، یک ماهیگیر در راس وای اعلام کرد که از ورزشش لذت می برد
8. A successful carp angler still has to know his fish.
[ترجمه ترگمان]ماهی کپور موفق هنوز هم باید ماهی خود را بشناسد
[ترجمه گوگل]یک ماهیگیر ماهی کپور موفق باید ماهیش را بشناسد
9. Anyhow, it is only natural that an angler specialising in better quality fish should want to know exactly what they weigh.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، طبیعی است که an متخصص در ماهی با کیفیت بهتر باید دقیقا بداند که چه چیزی وزن دارند
[ترجمه گوگل]به هر حال، طبیعی است که یک ماهیگیر که متخصص ماهی های با کیفیت بهتر باشد می بایست دقیقا بداند چه وزن دارند
10. He has been an angler all his life, in spite of the inconvenience of having to make his living as a school master.
[ترجمه ترگمان]او در تمام زندگیش ماهی گیر کرده است، با این همه ناراحتی که مجبور است مثل یک معلم مدرسه زندگی کند
[ترجمه گوگل]او به رغم نارضایتی از داشتن زندگی خود به عنوان یک مدرسه مدرسه، تمام عمر خود را به عنوان یک ماهیگیر شناخته است
11. Frankly speaking, andy is more of an angler theoretically than practically.
[ترجمه ترگمان]صادقانه بگویم، andy از لحاظ نظری از لحاظ نظری از لحاظ نظری بیشتر از لحاظ نظری است
[ترجمه گوگل]صادقانه بگویم، شگفت انگیز بیشتر از ماهیانه است
12. One angler landed fish of 10 lb and 9 lb on the same day.
[ترجمه ترگمان]یک angler ماهی ۱۰ پوند و ۹ پوند در همان روز فرود آمد
[ترجمه گوگل]یک ماهیگیر ماهی در همان روز ماهی 10 کیلوگرم و 9 کیلوگرم فرود آورد
13. The angler waded ( out ) into the middle of the river.
[ترجمه ترگمان]آب رودخانه از میان رودخانه گذشت و در وسط رودخانه به راه افتاد
[ترجمه گوگل]ماهیگیر به سمت وسط رودخانه رانده شد
14. The angler reeled out his fishing line.
[ترجمه ترگمان]ماهی گیر ماهی گیری خود را دور انداخت
[ترجمه گوگل]ماهیگیر از خط ماهیگیری خود خارج شد