فوت کردن
blew out
پیشنهاد کاربران
The past form of blow
خاموش کردن چیزی مثل:blew out the lantern or a candle
ترکاندن، منفجر کردن، پنچر شدن، خورد و خاک شیر کردن
مثال: The tornado blew out the windows of a nearby school, but none of the children were harmed.
توفان پنجره های مدرسه حوالی را خورد و خاک شیر کرد ، اما به هیچ یک از کودکان آسیبی نرسید.
مثال: The tornado blew out the windows of a nearby school, but none of the children were harmed.
توفان پنجره های مدرسه حوالی را خورد و خاک شیر کرد ، اما به هیچ یک از کودکان آسیبی نرسید.
You blow out all my fumes
تو من رو بی بخار کردی
تو من رو بی بخار کردی
کلمات دیگر: