کلمه جو
صفحه اصلی

clamber


معنی : بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن
معانی دیگر : چهار دست و پا بالا رفتن، به سختی بالا رفتن از، بالا روی (با تقلا)

انگلیسی به فارسی

با دست و پا بالا رفتن، به‌سختی بالا رفتن


محاصره، بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: clambers, clambering, clambered
• : تعریف: to climb awkwardly or with difficulty, using both hands and feet.
اسم ( noun )
مشتقات: clamberer (n.)
• : تعریف: the act of clambering.

• difficult climb or ascent
climb with hands and feet, scramble, scale
if you clamber somewhere, you climb there with difficulty.

مترادف و متضاد

به سختی بالا رفتن (فعل)
clamber

با دست و پا بالا رفتن (فعل)
scramble, clamber

mount


Synonyms: scale, scramble, climb


جملات نمونه

1. the clamber up the wall completely exhausted her
چهار دست و پا بالا رفتن از دیوار او را کاملا خسته کرد.

2. He was too out of condition to clamber over the top.
[ترجمه ترگمان]او خیلی از شرایط خارج بود که بتواند روی قله صعود کند
[ترجمه گوگل]او بیش از حد از وضعیت به گوشه بالای بالای صفحه است

3. I was worn out after my clamber up the hillside.
[ترجمه ترگمان]بعد از بالا رفتن از تپه، خسته شدم
[ترجمه گوگل]من بعد از قدم زدن روی تپه، از من خسته شدم

4. Or they might just clamber over the wall at any point.
[ترجمه ترگمان] یا شاید بهتر باشه از روی دیوار رد بشیم
[ترجمه گوگل]یا آنها ممکن است فقط بر روی دیوار در هر نقطه برف بچرخند

5. As you clamber down the mountainside over the strata, the fossils suddenly disappear.
[ترجمه ترگمان]همانطور که شما سوار بر دامنه کوه هستید، فسیل ها ناگهان ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما در اطراف کوه ها روی زمین ها قرار می گیرید، فسیل به طور ناگهانی ناپدید می شود

6. I can clamber into it a smiling, law-abiding little woman.
[ترجمه ترگمان]من می تونم سوار اون زن little و smiling بشم
[ترجمه گوگل]من می توانم آن را زن کمی خشن و قانونی مطرح کنم

7. All of the Debenham pupils clamber up the stairs leaving the Stonham pupils downstairs.
[ترجمه ترگمان]همه شاگردان پرورشگاه شتابان از پله ها بالا رفتند و از پله ها بالا رفتند
[ترجمه گوگل]تمام دانش آموزان Debenham از پله ها خارج می شوند و دانش آموزان Stonham را در طبقه پایین قرار می دهند

8. As I clamber to my feet he starts to run.
[ترجمه ترگمان]همچنان که روی پاهایم می ایستم، او شروع به دویدن کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که من به سمت پاهایم میرفتم، شروع به کار می کردم

9. We had a good time of that clamber.
[ترجمه ترگمان] ما فرصت خوبی داشتیم که بتونیم سوار اون شیم
[ترجمه گوگل]ما زمان خوبی داشتیم

10. Must we really clamber up every alluvial fan, map every desert canyon, and slap a name on every dry lake and rocky outcropping?
[ترجمه ترگمان]ما واقعا باید از هر پنکه سقفی استفاده کنیم، نقشه هر کوه desert را نقشه بزنیم و به نام هر دریاچه خشک و سنگی سیلی بزنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما واقعا هر طرفدار آبرفتی را می بینیم، نقشه هر کویر بیابان را می بینیم و نامی را در هر دریاچه ی خشک و غرق سنگی می بینیم؟

11. It was difficult to clamber the mountain.
[ترجمه ترگمان]رفتن به کوه سخت بود
[ترجمه گوگل]کوهستان را دشوار کرد

12. Doctors all will go to clamber up in pyramid from enter to cure porch.
[ترجمه ترگمان]همه پزشکان حاضر خواهند شد تا از ورود به هرم برای درمان ایوان بالا بروند
[ترجمه گوگل]پزشکان همه را به گوشه در هرم از ورود به حیاط درمان

13. It was easy enough for him to clamber up the gnarled trunk.
[ترجمه ترگمان]برایش آسان بود که آن تنه گره دار را بالا بکشد
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی آسان بود تا او را به تنه gnarled clamber کردن

14. Reaching the crest was a real clamber.
[ترجمه ترگمان]چون به ستیغ رسیدند، یک clamber بود
[ترجمه گوگل]رسیدن به قله یک حیله واقعی بود

Afraid of the lion, he clambered up the hill.

از ترس شیر چهار دست و پا از تپه بالا رفت.


Indian workers clambered aboard the bus.

کارگران هندی تقلاکنان سوار اتوبوس شدند.


The clamber up the wall completely exhausted her.

چهار دست‌وپا بالا رفتن از دیوار او را کاملاً خسته کرد.



کلمات دیگر: