کلمه جو
صفحه اصلی

anatomize


معنی : تجزیه کردن، تشریح کردن، کالبد شناسی کردن، قطعه قطعه کردن
معانی دیگر : (پزشکی) کالبد شکافی کردن

انگلیسی به فارسی

کالبدشناسی کردن، تشریح کردن، قطعه قطعه کردن، تجزیه کردن


آناتوماتوری، کالبد شناسی کردن، تشریح کردن، قطعه قطعه کردن، تجزیه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: anatomizes, anatomizing, anatomized
مشتقات: anatomization (n.), anatomizer (n.)
(1) تعریف: to dissect (a plant or animal) in order to examine in detail the structure or location of various parts.
مشابه: dissect

(2) تعریف: to examine closely; analyze.
مشابه: analyze, dissect

• perform an anatomical operation; dissect; examine minutely, analyze (also anatomise)

مترادف و متضاد

تجزیه کردن (فعل)
liberate, abstract, decompose, break down, parse, analyze, dismember, anatomize, comminute, dialyze, disembody, prescind, sequestrate

تشریح کردن (فعل)
analyze, analyse, dissect, anatomize

کالبد شناسی کردن (فعل)
anatomize

قطعه قطعه کردن (فعل)
anatomize, fragment, fritter, segment

جملات نمونه

1. The couple anatomized their new neighbour.
[ترجمه ترگمان]این زوج همسایه جدیدشان را کشتند
[ترجمه گوگل]زن و شوهر جدید همسایه جدید خود را تشخیص دادند

2. The magazine is devoted to anato-mizing the inadequacies of liberalism.
[ترجمه ترگمان]این مجله به anato - mizing - inadequacies لیبرالیسم \" اختصاص دارد
[ترجمه گوگل]این مجله به تجزیه و تحلیل ناکافی لیبرالیسم اختصاص دارد

3. We should anatomize this class frog.
[ترجمه ترگمان] باید از این قورباغه کلاس استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید این قورباغه را تشخیص دهیم

4. But, the teaching material that I anatomize a class today is him!
[ترجمه ترگمان]ولی، مطالب درسی که من امروز کلاس دارم، او است!
[ترجمه گوگل]اما، مطالب آموزشی که من امروز کلاس را تشریح می کنم، اوست!

5. Anatomize knowledge and life, lay a way to success for the students.
[ترجمه ترگمان]دانش و زندگی، راهی برای موفقیت برای دانش آموزان فراهم کرد
[ترجمه گوگل]تشخیص دانش و زندگی، راه موفقیت برای دانش آموزان را فراهم می کند

6. Specific statistical date and diagrams are used to anatomize the problems in the current management.
[ترجمه ترگمان]تاریخ و نمودار آماری ویژه برای حل مشکلات در مدیریت فعلی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]تاریخ و نمودار خاصی از آمار برای تشریح مشکلات در مدیریت فعلی استفاده می شود

7. Send a hospital to anatomize, discovery is in the stomach board Lan Gen.
[ترجمه ترگمان]فرستادن یک بیمارستان به anatomize، کشف در مرکز stomach Lan
[ترجمه گوگل]یک بیمارستان برای آناتومیک ارسال کنید، کشف در هیئت مدیره معده Lan Gen

8. Should clinical medicine learn to anatomize?
[ترجمه ترگمان]آیا طب بالینی باید به anatomize یاد بگیرد؟
[ترجمه گوگل]آیا طب بالینی باید آناتومیک را یاد بگیرد؟

9. This number looks be like Ling Renyan to admire, but anatomize, discover actually however.
[ترجمه ترگمان]این عدد مانند لینگ Renyan است که تحسین می کند اما در واقع کشف می کند
[ترجمه گوگل]این عدد مانند Ling Renyan به نظر می رسد، اما تحسین می کند، اما آناتومیزه می شود، اما واقعا کشف می شود

10. I also answered for shooting and publishing centre nerve anatomize teaching materials of electronic edition.
[ترجمه ترگمان]من همچنین برای عکاسی و انتشار مطالب کنترل عصبی مرکزی و انتشار مطالب چاپی الکترونیکی پاسخ دادم
[ترجمه گوگل]من همچنین برای تیراندازی و نشر مرکز عصب پاسخ دادم که مواد آموزشی نسخه الکترونیکی را تشریح می کنند

11. I am going to have biology experiment. We will anatomize mouse today.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم آزمایش زیست شناسی داشته باشم امروز موس anatomize
[ترجمه گوگل]من به آزمایش زیست شناسی می روم ما امروز موش را آکومیزیم می کنیم

12. Because this must grind seriously, read advertisement, discern true bogus, the connotation of anatomize advertisement word.
[ترجمه ترگمان]چون این کار باید خیلی جدی باشد، آگهی خوانده شود، یک آگهی خوانده، یک خبر ساختگی و ساختگی را تشخیص بدهد
[ترجمه گوگل]از آنجا که این امر باید به طور جدی آسیب برساند، تبلیغات را بخواند، فریبکاری واقعی را فاش کند، مفهوم کلمه ی تبلیغ آناتومیک


کلمات دیگر: