کلمه جو
صفحه اصلی

solemnity


معنی : هیبت، وقار، ایین تشریفات، مراسم سنگین
معانی دیگر : (مراسم و تشریفات و اعیاد و غیره) جلال، ابهت، خطیر بودن، عید رسمی، تشریفات رسمی

انگلیسی به فارسی

هیبت، وقار، ایین تشریفات، مراسم سنگین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: solemnities
(1) تعریف: the condition or quality of being grave or serious.
متضاد: merriment
مشابه: depth, earnest, gravity

- The funeral was an occasion of great solemnity.
[ترجمه ترگمان] مراسم تدفین و مراسم تدفین بسیار مهم بود
[ترجمه گوگل] مراسم تشییع جنازه به مناسبت جشن بزرگ بود

(2) تعریف: a very serious or formal occasion or ceremony.

• gravity, seriousness; ceremoniousness, formality; sincerity, earnestness

مترادف و متضاد

هیبت (اسم)
scare, awe, solemnity

وقار (اسم)
gravity, elegance, dignity, solemnity, poise, serenity, solemnization

ایین تشریفات (اسم)
solemnity

مراسم سنگین (اسم)
solemnity

جملات نمونه

1. The Queen was crowned with all solemnity / with all the proper solemnities.
[ترجمه ترگمان]ملکه با تمام solemnity و چیزهای proper آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]ملکه با همه جشن / با تمام جشن های صحیح به پایان رسید

2. She handed him the envelope with mock solemnity.
[ترجمه ترگمان]با وقار ساختگی پاکت را به دست او داد
[ترجمه گوگل]او پاکت را به لحاظ ظالمانه به او تحویل داد

3. The monument was unveiled with great solemnity.
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبودی با شکوه بزرگی آشکار شد
[ترجمه گوگل]این بنای بزرگ با حوادث بزرگ به نمایش گذاشته شد

4. He was buried with great pomp and solemnity.
[ترجمه ترگمان]او با شکوه و جلال و شکوه به خاک سپرده شد
[ترجمه گوگل]او با جرقه بزرگی و مهیج به خاک سپرده شد

5. An exception to this solemnity comes when Mr Raban breaks his own rule and allows stowaways on board.
[ترجمه ترگمان]یک استثنا برای این وقار، هنگامی صورت می گیرد که آقای Raban قانون خودش را می شکند و اجازه می دهد که stowaways سوار شوند
[ترجمه گوگل]استناد به این جریمه زمانی اتفاق می افتد که آقای ربان قاعده خود را نقض می کند و اجازه می دهد تا افراد غیر مجاز در هیئت مدیره بمانند

6. The solemnity was heightened at the actual times of worship by the colourful splendour of clerical pomp.
[ترجمه ترگمان]شکوه و ابهت کلیسایی که با شکوه و جلال مذهبی قابل پرستش بود، تشدید می شد
[ترجمه گوگل]این جشن در زمان های واقعی عبادت با شکوه رنگارنگ پمپ روحانی افزایش یافت

7. All around them the solemnity of other faces in mourning.
[ترجمه ترگمان]در پیرامون آن ها وقار و ابهت چهره های دیگر را در خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]در اطراف آنها مهمانی چهره های دیگر در عزاداری

8. One by one, with grave solemnity, the four of the deputation accepted cigars and lit up in ritualistic fashion.
[ترجمه ترگمان]یکی یکی پس از دیگری با وقار و وقار تمام چهار نفر از نمایندگان شهر سیگار و سیگار را به صورت مراسم مذهبی پذیرفتند
[ترجمه گوگل]یک به یک، با حماقت قریبانه، چهار نفر از اعضای مجلس، سیگار را پذیرفته و به شکل روحانی روشن می کنند

9. His solemnity contrasts with the calculating bustle of Ezra Cohen.
[ترجمه ترگمان]ابهت و ابهت و ابهت آقای کوهن که با محاسبه ارقام حساب می کرد، تضاد داشت
[ترجمه گوگل]افتخار او در مقایسه با شلوغی محاسبه ای ازرا کوهن است

10. Television has contributed to the steady decline of solemnity in the courtroom.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون به کاهش مداوم عظمت در دادگاه کمک کرده است
[ترجمه گوگل]تلویزیون به کاهش مداوم مهمانی در دادگاه کمک کرده است

11. Power alternates with ritual solemnity, rather than genuine anguish.
[ترجمه ترگمان]قدرت جایگزین برای تشریفات مذهبی، تا حدی از اندوه واقعی
[ترجمه گوگل]قدرت متناوب با جشن عروسی، به جای ترس واقعی است

12. The room grew quiet and solemnity had re-established itself when Ed reached down and began fidgeting with something in his bag.
[ترجمه ترگمان]اتاق ساکت و ساکت شد، وقتی اد دست دراز کرد و با چیزی در کیفش وول خورد
[ترجمه گوگل]این اتاق آرام شد و هنگامی که اد به سراغش می آمد و شروع به خوردن چیزی در کیسه ی خود می کرد، مجددا برقرار شد

13. Solemnity and lightheartedness, an important dimension of Chinese literature, has been subjected to an undeserved negligence.
[ترجمه ترگمان]solemnity و lightheartedness، یک بعد مهم از ادبیات چینی، در معرض یک غفلت undeserved قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]غرور و دلتنگی، یک بعد مهم ادبیات چینی، به سهل انگاری ناخوشایند بوده است

14. A lack of solemnity is not necessarily a lack of seriousness.
[ترجمه ترگمان]کمبود جدی بودن لزوما فقدان جدی بودن نیست
[ترجمه گوگل]فقدان حرمت لزوما فقدان جدی نیست

پیشنهاد کاربران

افتخار
مثل
symbol of eternity and solemnity
سمبل ابدیت و افتخار

وقار
جدیت
تشریفاتی بودن


کلمات دیگر: