کلمه جو
صفحه اصلی

bon ton


معنی : روش خوب، خوش نژاد، اشرافی
معانی دیگر : (فرانسه)، شیک پوشی، پیروی از مد، حسن رفتار، ادب، مبادی آداب بودن، pl روش خوب، رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله

انگلیسی به فارسی

( tons bons . pl ) روش خوب، رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله، خوش نژاد، اشرافی


تن تو، روش خوب، خوش نژاد، اشرافی


انگلیسی به انگلیسی

• good manners, courtesy; style which demonstrates good taste

مترادف و متضاد

روش خوب (اسم)
bon ton

خوش نژاد (اسم)
bon ton

اشرافی (صفت)
patrician, aristocratic, noble, bon ton, silk-stocking


کلمات دیگر: