کلمه جو
صفحه اصلی

climatic


معنی : مربوط به اب وهوا
معانی دیگر : مربوط به اب وهوا

انگلیسی به فارسی

مربوط به آب‌وهوا


آب و هوا، مربوط به اب وهوا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the weather conditions most prevailing in a place.

- Scientists are studying the climatic effects of major volcanic eruptions.
[ترجمه ترگمان] دانشمندان در حال مطالعه تاثیرات آب و هوایی فوران های آتشفشانی بزرگ هستند
[ترجمه گوگل] دانشمندان در حال بررسی اثرات آب و هوایی فوران های آتشفشانی عمده هستند

• pertaining to climate, pertaining to weather
climatic conditions, changes, and effects are those that relate to the general weather conditions of a place.

مترادف و متضاد

مربوط به اب و هوا (صفت)
climatic

جملات نمونه

1. the climatic diversities which result in the creation of different plants
تفاوت های آب و هوا که موجب بوجود آمدن گیاهان مختلف می شود.

2. the principal dynamics of climatic changes is the sun
پویاگان عمده ی دگرگونی های آب و هوا خورشید است.

3. In the summer months a different set of climatic factors come into play.
[ترجمه ترگمان]در ماه های تابستان مجموعه متفاوتی از عوامل آب و هوایی وارد بازی می شوند
[ترجمه گوگل]در ماه های تابستان مجموعه ای متفاوت از عوامل آب و هوایی وارد بازی می شود

4. The warming of the Earth and the con-sequent climatic changes affect us all.
[ترجمه ترگمان]گرم شدن کره زمین و تغییرات آب و هوایی con همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی متعاقب آن همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد

5. Different parts of the world have very different climatic conditions.
[ترجمه ترگمان]قسمت های مختلف دنیا شرایط آب و هوایی بسیار متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]بخش های مختلف جهان شرایط آب و هوایی بسیار متفاوت دارند

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

7. Climatic conditions in the two countries are roughly comparable.
[ترجمه ترگمان]شرایط Climatic در دو کشور تقریبا قابل مقایسه است
[ترجمه گوگل]شرایط آب و هوایی در دو کشور تقریبا قابل مقایسه است

8. The pressures of intergenerational living are compounded by climatic differences.
[ترجمه ترگمان]فشارهای زندگی بین نسلی با تفاوت های آب و هوایی ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]فشارهای زندگی میان نسل ها با تفاوت های آب و هوایی ترکیب شده است

9. That also has been restored, with modern climatic control, lighting and rewiring, but with its original decorative features.
[ترجمه ترگمان]آن هم با کنترل آب و هوایی مدرن، نورپردازی و rewiring دوباره برقرار شده است، اما با ویژگی های تزیینی اصلی خود
[ترجمه گوگل]این نیز با کنترل مدرن اقلید، نورپردازی و بازسازی، با ویژگی های اصلی تزئینی آن، بازسازی شده است

10. Everything - the resources, the distances, the climatic conditions, the costs - is extreme.
[ترجمه ترگمان]همه چیز - منابع، فواصل، شرایط آب و هوایی، هزینه ها - فوق العاده است
[ترجمه گوگل]همه چیز - منابع، فاصله ها، شرایط آب و هوایی، هزینه ها - بسیار شدید است

11. As often happens in summer, a climatic miracle occurred.
[ترجمه ترگمان]همانطور که اغلب در تابستان اتفاق می افتد، یک معجزه آب و هوایی رخ داد
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب در تابستان اتفاق می افتد، یک معجزه آب و هوایی رخ داده است

12. This was a brief episode of climatic amelioration after the last glaciation.
[ترجمه ترگمان]بعد از آخرین glaciation، این یک حادثه کوچک بود
[ترجمه گوگل]این یک دوره کوتاه از بهبود آب و هوایی پس از آخرین glaciation بود

13. Climatic changes may be shod term, like El Nino, or long term, like global cooling or warming over millennia.
[ترجمه ترگمان]تغییرات Climatic ممکن است بلند باشند، مثل آل نینو، یا بلند مدت، مانند خنک شدن جهانی یا گرم شدن در طول هزاران سال
[ترجمه گوگل]تغییرات آب و هوایی ممکن است از لحاظ شبیه سازی مانند El Nino یا دراز مدت مانند سرد شدن یا گرمایش جهانی بیش از هزاران سال باشد

14. The climatic extremes of the far north mean that forests take a long time to regenerate.
[ترجمه ترگمان]قله های آب و هوایی شمال به این معنی است که جنگل ها زمان زیادی برای بازسازی تولید می کنند
[ترجمه گوگل]افراط گرایی اقیانوس آرام از شمال به معنی آن است که جنگل ها زمان زیادی را برای احیا باز می کنند

15. They lack natural resources or experience climatic extremes which hinder economic activity.
[ترجمه ترگمان]آن ها فاقد منابع طبیعی یا تجربه آب و هوایی هستند که مانع فعالیت اقتصادی می شود
[ترجمه گوگل]آنها از منابع طبیعی یا تجربه های افراطی بالایی برخوردار نیستند که مانع فعالیت اقتصادی می شود


کلمات دیگر: