کلمه جو
صفحه اصلی

antic


معنی : وضع غریب و مضحک، مسخره، غریب و عجیب، بی تناسب
معانی دیگر : عجیب و غریب (antick هم می نویسند)، دلقک بازی، شوخی خرکی، (قدیمی)، عجیب و مضحک، توبازی رفتن، بازی درآوردن

انگلیسی به فارسی

غریب و عجیب، بی‌تناسب، مسخره، وضع غریب و مضحک


ضد، وضع غریب و مضحک، مسخره، غریب و عجیب، بی تناسب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) playful or funny actions; pranks.
مترادف: capers, didos, monkeyshines, pranks, shenanigans
مشابه: buffoonery, clownishness, escapades, foolery, frolic, frolics, horseplay, lark, larks, mischief, monkey business, play, practical jokes, romps, tomfoolery, tricks

- The clown's antics made the audience roar with laughter.
[ترجمه ترگمان] تمام حرکات و حرکات مسخره دلقک را از خنده روده بر می کرد
[ترجمه گوگل] خلوت های دلقک مخاطبان را با خنده می شنوند

(2) تعریف: ridiculous or contorted gestures.
مشابه: buffoonery, clowning, gestures, jesting, miming
صفت ( adjective )
• : تعریف: whimsical, silly, or otherwise odd or unpredictable.
مترادف: bizarre, odd, whimsical
مشابه: clownish, comical, unpredictable
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: antics, anticking, anticked
• : تعریف: to frolic or caper, as with merriment.
مترادف: caper, frisk, frolic, gambol, skylark
مشابه: clown, fool around, horse around, lark, play, romp, sport

• prank, trick, mischief; funny movement, buffoonery
strange, odd, queer (archaic); frolicsome
jump, dance, make pranks, "clown around"

مترادف و متضاد

وضع غریب و مضحک (اسم)
antic

مسخره (اسم)
flout, antic, mockery, ridicule, scoff, zany, aunt sally, irony, patch, gibe, butt, jeer, bob, jest, taunt, buffoon, clown, droll, laughingstock, staring-quarter, cut-up, witticism, merry-andrew, mickey, own-glass, pickle herring, punchball

غریب و عجیب (صفت)
antic, bizarre, grotesque

بی تناسب (صفت)
antic, grotesque, disproportionate, asymmetrical, asymmetric, incommensurate, baroque

funny act


Synonyms: caper, dido, frolic, joke, lark, romp, shenanigan, tomfoolery, trick


جملات نمونه

1. hamlet's antic disposition
خلق عجیب و غریب هملت

2. The children laughed with glee at the clown's antics.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با خوشحالی به حرکات مسخره دلقک خندیدند
[ترجمه گوگل]بچه ها با عصبانیت در دلایلی از دلقک خندیدند

3. But the rock-star whose stage antics used to include smashing guitars is older and wiser now.
[ترجمه ترگمان]اما این ستاره سنگی که stage که برای کوبیدن گیتار به کار می رود حالا قدیمی تر و عاقل تر است
[ترجمه گوگل]اما راک ستاره ای که آثاری از صحنه آن گیتارهای فوق العاده گنجانده شده است، اکنون قدیمی تر و پیچیده تر است

4. I eventually grew tired of his antics on the tennis court.
[ترجمه ترگمان]من بالاخره خسته شدم از کاره ای عجیب و غریب اون روی زمین تنیس
[ترجمه گوگل]من در نهایت از خفاش های خود در زمین تنیس خسته شدم

5. Sadly, despite the crazy antics and the relentless wisecracking, there's very little plot to carry this film.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه با وجود این حرکات عجیب و دیوانه وار دیوانه وار، طرحی بسیار کمی برای اجرای این فیلم وجود دارد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، علی رغم عواطف دیوانه و عصبانیت بی رحم، طرح کوچکی برای انجام این فیلم وجود دارد

6. Her antics brought a smile to my face.
[ترجمه ترگمان]حرکات عجیب و غریب او لبخندی به صورتم زد
[ترجمه گوگل]جنایات او به لب من لبخند زد

7. She was laughing at his antics.
[ترجمه ترگمان]داشت به کاره ای عجیب و غریب او می خندید
[ترجمه گوگل]او خشمگین بود

8. We're all growing tired of his childish antics.
[ترجمه ترگمان]همه ما از کاره ای بچگانه او خسته شده ایم
[ترجمه گوگل]همه ما از خشم فرزندان خود خسته شده ایم

9. Everyone laughed at his foolish antics.
[ترجمه ترگمان]همه به کاره ای احمقانه او خندیدند
[ترجمه گوگل]هر کس با عصبانیت احمقانه اش خندید

10. They laughed at the antics and language of Topsy.
[ترجمه ترگمان]به حرف های عجیب و غریب of می خندیدند
[ترجمه گوگل]آنها در عذاب و زبان Topsy خندیدند

11. Antic sleuth work and a few serendipitous turns reward Garson with the leads necessary to begin her voyage.
[ترجمه ترگمان]کار sleuth و چند بار به صورت غیر مترقبه برای شروع سفر دریایی به صورت غیر مترقبه در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]کار خنده دار و چند کاراکتر غرغر را با هدایت لازم برای شروع سفر خود پاداش می دهد

12. Elizabeth tolerated Sarah's antics.
[ترجمه ترگمان] رفتارهای عجیب \"سارا\" رو تحمل کرد
[ترجمه گوگل]الیزابت تحمل سارا را تحمل کرد

13. His problems re-surfaced at Oviedo when coach Raddy Antic dropped him last weekend for being out of condition.
[ترجمه ترگمان]مشکلات او در Oviedo زمانی روی داد که Raddy Antic در آخر هفته گذشته او را به خاطر خارج شدن از شرایط رها کرد
[ترجمه گوگل]مشکلات او دوباره در Oviedo ظاهر شد زمانی که مربی رادی انتیچ آخر هفته آخر هفته او را از دست داد

14. I smiled at their antics and immediately Kovacs's suspicions were roused.
[ترجمه ترگمان]به رفتارهای عجیب و غریب آن ها لبخند زدم
[ترجمه گوگل]من در خلال آن ها لبخند زدم و بلافاصله سوء ظن های کواچ را متورم شدم

Hamlet's antic disposition

خلق عجیب و غریب هملت


I am getting tired of his antics.

از الم‌شنگه‌های او خسته شده‌ام.



کلمات دیگر: