• confused, disordered
in confusion
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Matt stared at her in confusion.
[ترجمه ترگمان]مت با سردرگمی به او خیره شد
[ترجمه گوگل]Matt خجالت زده به او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]Matt خجالت زده به او نگاه کرد
2. He looked at me in confusion and did not answer the question.
[ترجمه ترگمان]او سردرگم به من نگاه کرد و جواب سوال را نداد
[ترجمه گوگل]او به سردی نگاه کرد و به این سوال پاسخ نداد
[ترجمه گوگل]او به سردی نگاه کرد و به این سوال پاسخ نداد
3. His reasons for leaving are mired in confusion.
[ترجمه ترگمان]دلایلی که ترک می کند در سردرگمی فرورفته است
[ترجمه گوگل]دلایل او برای خروج در سردرگمی پنهان شده است
[ترجمه گوگل]دلایل او برای خروج در سردرگمی پنهان شده است
4. This often results in confusion about the committee's precise remit and a lack of focus in its operations.
[ترجمه ترگمان]این اغلب باعث سردرگمی در مورد ارسال دقیق این کمیته و فقدان تمرکز در عملیات آن می شود
[ترجمه گوگل]این اغلب باعث سردرگمی در مورد کمیته دقیق و کمبود تمرکز در عملیات آن می شود
[ترجمه گوگل]این اغلب باعث سردرگمی در مورد کمیته دقیق و کمبود تمرکز در عملیات آن می شود
5. She looked up at him in confusion, her body still trembling, lips still swollen from his kiss.
[ترجمه ترگمان]او با سردرگمی به او نگاه کرد، بدنش هنوز می لرزید و لب هایش هنوز از بوسه باد کرده بودند
[ترجمه گوگل]او در سردرگمی به او نگاه کرد، بدن او هنوز لرزش، لب هنوز از بوسه او متورم شده است
[ترجمه گوگل]او در سردرگمی به او نگاه کرد، بدن او هنوز لرزش، لب هنوز از بوسه او متورم شده است
6. Mattie looked in confusion at Alice, watching her cooly smoking a cigarette.
[ترجمه ترگمان]مت با سردرگمی به آلیس نگاه کرد، و او را بی صدا به سیگار نگاه کرد
[ترجمه گوگل]Mattie در سردرگمی در آلیس نگاه کرد، تماشای او سیگار کشیدن سیگار کشیدن سرد است
[ترجمه گوگل]Mattie در سردرگمی در آلیس نگاه کرد، تماشای او سیگار کشیدن سیگار کشیدن سرد است
7. I drop my eyes in confusion.
[ترجمه ترگمان]با سردرگمی نگاهم را می اندازم
[ترجمه گوگل]چشمانم را در سردرگمی می افتم
[ترجمه گوگل]چشمانم را در سردرگمی می افتم
8. She bit her lip in confusion, alarmed at the wash of warmth in her body.
[ترجمه ترگمان]او لبش را گاز گرفت و از اینکه گرمای بدنش را در بدنش احساس کند یکه خورد
[ترجمه گوگل]او لبخندش را درهم آمیخته و در گرمای خفیف بدنش هراس دارد
[ترجمه گوگل]او لبخندش را درهم آمیخته و در گرمای خفیف بدنش هراس دارد
9. She could almost hear her brain scurrying about in confusion, computer-fashion(sentence dictionary), seeking familiar data to confirm location.
[ترجمه ترگمان]او تقریبا می توانست صدای حرکت سریع مغز او را در مورد گیجی، مد کامپیوتر (فرهنگ لغت)، به دنبال داده های آشنا برای تایید مکان بشنود
[ترجمه گوگل]او تقریبا می تواند به شنیدن مغز او در مورد سردرگمی، کامپیوتر (فرهنگ لغت جمله)، به دنبال اطلاعات آشنا برای تایید محل تقریبا می شنوید
[ترجمه گوگل]او تقریبا می تواند به شنیدن مغز او در مورد سردرگمی، کامپیوتر (فرهنگ لغت جمله)، به دنبال اطلاعات آشنا برای تایید محل تقریبا می شنوید
10. Details of the operation were steeped in confusion last weekend.
[ترجمه ترگمان]جزئیات این عملیات در آخر هفته گذشته دچار سردرگمی شدند
[ترجمه گوگل]جزئیات عملیات در تعطیلات آخر هفته گذشته درهم شکسته شد
[ترجمه گوگل]جزئیات عملیات در تعطیلات آخر هفته گذشته درهم شکسته شد
11. Sindy bleeped in confusion and went to dredge the supplies' cupboards.
[ترجمه ترگمان]Sindy گیج و سردرگم شده بود و می رفت که the را به کار اندازد
[ترجمه گوگل]سندی در سردرگمی صدای زنگ زد و رفت و آمد را به گاوصندوق گنجه لوازم
[ترجمه گوگل]سندی در سردرگمی صدای زنگ زد و رفت و آمد را به گاوصندوق گنجه لوازم
12. Donna in confusion said she didn't know what insurance swindle.
[ترجمه ترگمان]دونا \"قاطی کرد و گفت\" اون نمیدونه بیمه چی کار می کنه
[ترجمه گوگل]دانا در سردرگمی گفت که او نمی داند چه نوع بیمه نامه است
[ترجمه گوگل]دانا در سردرگمی گفت که او نمی داند چه نوع بیمه نامه است
13. She turned away in confusion and started to pack a small case.
[ترجمه ترگمان]او گیج شد و شروع به جمع کردن چمدان کوچکی کرد
[ترجمه گوگل]او به سردرگمی تبدیل شده و شروع به بسته شدن یک مورد کوچک کرده است
[ترجمه گوگل]او به سردرگمی تبدیل شده و شروع به بسته شدن یک مورد کوچک کرده است
14. The guests milled round in confusion.
[ترجمه ترگمان]مهمان ها گیج شده بودند
[ترجمه گوگل]مهمان ها درهم آمیخته اند
[ترجمه گوگل]مهمان ها درهم آمیخته اند
15. Terri stopped in confusion as everyone turned to look at her.
[ترجمه ترگمان]وقتی همه برگشتند و به او نگاه کردند، تری سردرگم شد
[ترجمه گوگل]Terri در سردرگمی متوقف شد به عنوان هر کس تبدیل به نگاه او
[ترجمه گوگل]Terri در سردرگمی متوقف شد به عنوان هر کس تبدیل به نگاه او
پیشنهاد کاربران
نامرتب
کلمات دیگر: