1. the clamorous crows woke him up
کلاغ های پر سرو صدا او را (از خواب) بیدار کردند.
2. the clamorous voices of his political opponents
صداهای پرشور و فغان مخالفین سیاسی او
3. The large square was crowded, dusty and clamorous and full of diesel fumes and the smell of fried onions.
[ترجمه ترگمان]میدان بزرگ پر از دود و پر از دود دیزل و بوی پیاز سوخته بود
[ترجمه گوگل]مربع بزرگ شلوغ، گرد و غبار و خشخاش و پر از گازهای دیزلی و بوی پیاز سرخ شده بود
4. But they were active, and clamorous, and in subtle and not so subtle ways they corrupted the intellectual atmosphere.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها پر جنب و جوش و پر هیاهو بودند و به طرزی زیرکانه و زیرکانه جو فکری را خراب می کردند
[ترجمه گوگل]اما آنها فعالانه و باهوش بودند و در ظریف و نه چندان ظریف، فضای فکری را فساد می کردند
5. Pro 9:1A foolish woman is clamorous : she is simple, and knoweth nothing.
[ترجمه ترگمان]پرو ساعت ۹: یک زن ابله فریاد می زند: او ساده است و چیزی نمی داند
[ترجمه گوگل]طرفدار 9 1A زن احمقانه است دلسوز او ساده است، و هیچ چیز نمی داند
6. The clamorous hunger in his belly seemed to justify him.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی شکم او را توجیه می کرد
[ترجمه گوگل]گرسنگی در شکم او به نظر می رسید او را توجیه می کرد
7. The meeting began to become clamorous.
[ترجمه ترگمان]جلسه پرهیاهو و پر هیاهو شد
[ترجمه گوگل]جلسه شروع به خندیدن کرد
8. They are clamorous for better pay.
[ترجمه ترگمان]دنبال پول بهتر هستند
[ترجمه گوگل]آنها برای پرداخت بهتر، محکم هستند
9. A foolish woman is clamorous : she is simple, and knoweth nothing.
[ترجمه ترگمان]زن احمقی جیغ می کشد: او خیلی ساده است و چیزی نمی داند
[ترجمه گوگل]یک خانم احمقانه فریب خورده است که او ساده است و چیزی نمی داند
10. From behind the curtain the tuning-up sounds, trumpet runs, and flute trills, were becoming more clamorous.
[ترجمه ترگمان]از پشت پرده صداهای گوش خراش، شیپور، و فلوت می نواخت که به clamorous تبدیل می شد
[ترجمه گوگل]از پشت پرده، صداهای تنظیم، صدای ترومپت، و تله های فلوت، بیشتر شکننده می شدند
11. Some patients behave obstacle of spirit of appearance of the disease that it is hysteria, the happy to dance when fit, cry laugh fugacious, catch hair beat a bosom, call out is clamorous.
[ترجمه ترگمان]برخی از بیماران مانع از ظاهر شدن این بیماری هستند که هیستری است، لذت رقصیدن در هنگام مناسب بودن، گریه کردن، گریه کردن، گرفتن موی یک سینه، فریاد زدن و فریاد زدن
[ترجمه گوگل]برخی از بیماران مانع از روح ظاهر بیماری می شوند که هیستری است، خوشحال به رقص زمانی که مناسب است، گریه خنده fugacious، گرفتن مو ضرب و شتم ساق پا، تماس بی حوصله است
12. The silent night has the beauty of the mother and the clamorous day of the child.
[ترجمه ترگمان]آن شب خاموش، زیبایی مادر و روز پرهیاهو کودک را دارد
[ترجمه گوگل]شب خاموش زیبایی مادر و روز قیامت کودک است
13. The silent night has the beauty of the mother and the clamorous day of child.
[ترجمه ترگمان]آن شب خاموش، زیبایی مادر و روز پرهیاهو کودک را دارد
[ترجمه گوگل]شب ساکت است زیبایی مادر و روز قیامت کودک
14. This is an amusement park on the edge of the city, hemmed in between an odoriferous river and a clamorous overhead expressway.
[ترجمه ترگمان]این یک پارک تفریحی در حاشیه شهر است که میان یک رودخانه متعفن و یک بزرگراه پر سر و صدا احاطه شده است
[ترجمه گوگل]این یک پارک تفریحی در لبه شهر است، در میان رودخانه odoriferous و یک بزرگراه سرگردان فریبنده