کلمه جو
صفحه اصلی

bloodthirsty


معنی : بی رحم، سفاک، خونخوار، خون اشام، خونریز، تشنه بخون
معانی دیگر : (جانورشناسی)، کرم خون (انواع کرم های حلقوی قرمز رنگ)، تشنه به خون

انگلیسی به فارسی

تشنه به خون، خونریز، سفاک، بی‌رحم


خون آشام، خونخوار، سفاک، خون اشام، خونریز، تشنه بخون، بی رحم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: bloodthirstily (adv.), bloodthirstiness (n.)
• : تعریف: eager to cause or attracted to acts of bloodshed; cruel.
مترادف: bloody, cutthroat, sanguinary
مشابه: brutal, ferocious, fierce, murderous, ruthless, savage, vicious

• thirsty for blood, violent
a bloodthirsty person is eager to use violence or to see other people use violence.
violent, murderous, desiring to cause bloodshed

مترادف و متضاد

بی رحم (صفت)
brute, brutal, atrocious, cruel, merciless, relentless, bloodthirsty, pitiless, butcherly, dispiteous, uncharitable, unrelenting, unmerciful, stony-hearted, truculent

سفاک (صفت)
atrocious, bloodthirsty

خونخوار (صفت)
bloodthirsty, blood-minded

خون اشام (صفت)
carnal, sanguinary, bloodthirsty, murderous, blood-minded, tigerish, butcherly, cannibalish, slaughterous

خونریز (صفت)
bloodthirsty, slaughterous

تشنه بخون (صفت)
bloodthirsty

murderous


Synonyms: barbaric, cruel, homicidal, inhuman, ruthless, sanguinary, savage, slaughterous


جملات نمونه

1. bloodthirsty bandits that prowled the highways
سارقین خون آشامی که در جاده ها می گشتند

2. tamerlane was a bloodthirsty man
تیمور مرد خونخواری بود.

3. The film was too bloodthirsty for me.
[ترجمه ترگمان]فیلم برای من خیلی تشنه به خون بود
[ترجمه گوگل]این فیلم برای من خیلی خونسرد بود

4. Chi was the most bloodthirsty and urged total annihilation of the whites by fire and sword.
[ترجمه ترگمان]چی بیشتر تشنه خون بود و نابودی کامل سفیدها را با آتش و شمشیر ترغیب کرد
[ترجمه گوگل]چی ترین متفورمین بود و خواستار نابودی کلیه سفیدپوستان توسط آتش و شمشیر بود

5. Bloodthirsty wars between cities were the forerunner of the national wars to come.
[ترجمه ترگمان]جنگ های پی درپی میان شهرها آغاز جنگ های ملی بود
[ترجمه گوگل]جنگ های خونخوار میان شهرهای پیشرو جنگ های ملی بود

6. Captain Kidd, as infamous as his bloodthirsty contemporary Blackbeard, was hanged for piracy and the murder of a crew member at "Execution Dock" on the Thames in 170
[ترجمه ترگمان]کاپیتان کید، به نام ریش bloodthirsty، به خاطر دزدی دریایی و قتل یک عضو خدمه در \"سکوی اعدام\" در رودخانه تیمز در ۱۷۰ به دار آویخته شد
[ترجمه گوگل]کاپیتان کید، به عنوان دیوانه وار به عنوان سیاهپوستان معاصر او، به خاطر دزدی دریایی و قتل یک عضو خدمه در �اعدام اعدام� در تگزاس در سال 170 به دار آویخته شد

7. Bloodthirsty demons who, After being kidnapped, Kate? Walker found herself trapped in a mysterious space.
[ترجمه ترگمان]شیاطینی که بعد از ربوده شدن، کیت؟ واکر خود را در یک فضای مرموز حبس کرد
[ترجمه گوگل]شیاطین خون آشام که، پس از ربوده شدن، کیت؟ واکر خود را در فضای مرموز گرفتار کرد

8. The religion of the Aztec was a bloodthirsty one.
[ترجمه ترگمان]مذهب (ازتک)ها یک خون آشام تشنه به خون بود
[ترجمه گوگل]دین آزتک یک خون آشام بود

9. Bloodthirsty men hate a man of integrity and seek to kill the upright.
[ترجمه ترگمان]مردان Bloodthirsty از یک مرد شرافتمند نفرت دارند و می خواهند the را بکشند
[ترجمه گوگل]مردان متاهل از انسان عادلانه نفرت دارند و به دنبال قتل عام هستند

10. You destroy those who tell lies bloodthirsty and deceitful men the LORD abhors.
[ترجمه ترگمان]تو کسانی را که به دروغ می گویند تشنه خون و deceitful که لرد abhors است نابود می کنی
[ترجمه گوگل]شما کسانی را می گویید که مردان دروغین و فریبنده را دروغ می گویند

11. A crow of bloodthirsty ants is attracted by the carrion.
[ترجمه ترگمان]کلاغی از مورچه های تشنه به خون، به وسیله لاش خور جذب می شود
[ترجمه گوگل]یک کلاغ از مورچه های خونخوار به وسیله ی مرغ جذب می شود

12. They expected to find a bloodthirsty man, happy in his revenge.
[ترجمه ترگمان]ان ها انتظار داشتند یک مرد تشنه به خون را پیدا کنند، از انتقام او خوشحال بودند
[ترجمه گوگل]آنها انتظار داشتند مردی متاهل را پیدا کند که در انتقامش خوشحال است

13. I could hear the bloodthirsty Dartmouth fans shouting.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای فریاد طرفداران دارت موث را بشنوم
[ترجمه گوگل]من می توانم بشنوم که طرفداران متفکر Dartmouth فریاد می زنند

Tamerlane was a bloodthirsty man.

تیمور مرد خون‌خواری بود.



کلمات دیگر: