1.
کتابفروشی
2. campus bookstore
کتابفروشی دانشگاه
3. He happened on the book in a secondhand bookstore.
[ترجمه ترگمان]اون روی کتاب تو یه کتابفروشی دست دوم افتاد
[ترجمه گوگل]او در این کتاب در یک کتابفروشی ثانویه اتفاق افتاد
4. His Indiana bookstore became a mecca for writers and artists.
[ترجمه ترگمان]کتابفروشی Indiana او به مکانی برای نویسندگان و هنرمندان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]کتاب فروشی ایندیانا برای نویسندگان و هنرمندان مکه بود
5. A lot of people were browsing in the bookstore.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در کتاب فروشی مرور می کردند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردم در کتاب فروشی در حال مرور بودند
6. I work at a bookstore as a cashier once a week.
[ترجمه ترگمان]من هفته ای یک بار در کتاب فروشی کار می کنم
[ترجمه گوگل]من در یک کتابفروشی به عنوان یک صندوقدار یک بار در هفته کار می کنم
7. It's between the bookstore and the drugstore.
[ترجمه ترگمان]بین کتابفروشی و داروخانه است
[ترجمه گوگل]این بین کتاب فروشی و داروخانه است
8. He inquired for the book in a bookstore.
[ترجمه ترگمان]کتاب را در یک کتاب فروشی گرفت
[ترجمه گوگل]او برای کتاب در کتاب فروشی تحقیق کرد
9. Click on this link to visit our online bookstore.
[ترجمه ترگمان]برای بازدید از کتاب فروشی آنلاین ما روی این لینک کلیک کنید
[ترجمه گوگل]برای دیدن کتاب فروشی آنلاین ما روی این لینک کلیک کنید
10. The thief palmed a book in a bookstore.
[ترجمه ترگمان]دزد یک کتاب را در یک کتاب فروشی ریخت
[ترجمه گوگل]دزد کتابی را در کتابفروشی گذاشت
11. This bookstore doesn't handle medical books.
[ترجمه ترگمان]این کتابفروشی کتاب های پزشکی را اداره نمی کند
[ترجمه گوگل]این کتاب فروشی کتاب های پزشکی را اداره نمی کند
12. I fell in with him at a bookstore in Shanghai.
[ترجمه ترگمان] توی یه کتاب فروشی تو \"شانگهای\" عاشقش شدم
[ترجمه گوگل]من با او در یک کتابفروشی در شانگهای افتادم
13. I came across this book in an old bookstore in London.
[ترجمه ترگمان]من این کتاب را در یک کتاب فروشی قدیمی لندن پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من در این کتاب در کتاب فروشی قدیمی در لندن آمده ام
14. He lit upon some jest books in the bookstore.
[ترجمه ترگمان]چند کتاب شوخی در کتاب فروشی روشن کرد
[ترجمه گوگل]او بعضی از کتابهای شگفت انگیز در کتابفروشی را روشن کرد
15. There were one or two browsers in the bookstore.
[ترجمه ترگمان]یکی دو بار در کتابفروشی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در کتابفروشی یک یا دو مرورگر وجود داشت