کلمه جو
صفحه اصلی

cleanliness


معنی : طهارت
معانی دیگر : پاکیزگی، نظافت

انگلیسی به فارسی

پاکیزگی ،نظافت


پاکیزگی، طهارت


انگلیسی به انگلیسی

• state of being free of dirt
cleanliness is the habit of keeping yourself clean.

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of being clean, or not dirty; the habit of always keeping clean.

- Cats are well known for their cleanliness.
[ترجمه ترگمان] گربه ها مشهور به نظافت شان مشهور هستند
[ترجمه گوگل] گربه ها به خاطر پاکیزگی خود شناخته شده اند

مترادف و متضاد

cleanness


طهارت (اسم)
purity, cleanliness

Synonyms: neatness, purity, tidiness, trimness, spruceness, nattiness, immaculateness, spotlessness, freshness, disinfection, sanitation, sterility, asepsis


Antonyms: filth, dirtiness, griminess


جملات نمونه

1. gradually his love of cleanliness became a mania
عشق او نسبت به نظافت کم کم تبدیل به وسواس شد.

2. she is obsessive about cleanliness
او در پاکیزگی وسواس دارد.

3. our teacher was fastidious about cleanliness
معلم ما در مورد نظافت سختگیر بود.

4. one of the city's chief attractions is its cleanliness
یکی از گیرایی های عمده ی شهر نظافت آن است.

5. Cleanliness is next to godliness.
[ترجمه ترگمان]تمیزی در کنار godliness است
[ترجمه گوگل]خلوص در کنار خداپرستی است

6. She has a fetish about cleanliness.
[ترجمه ترگمان] اون یه وسواس در مورد پاکیزگی داره
[ترجمه گوگل]او طلسم در مورد پاکیزگی است

7. He has a fetish for/about cleanliness.
[ترجمه ترگمان]در مورد تمیزی یک بت دارد
[ترجمه گوگل]او طلسم برای / در مورد پاکیزگی است

8. There's an air of antiseptic cleanliness about the new town centre, with its covered shopping mall and perfect flower displays.
[ترجمه ترگمان]در مرکز شهر جدید، یک فضای خالی از مواد ضد عفونی کننده وجود دارد که مرکز خرید آن را پوشش می دهد و یک گل کامل به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]هوای ضد تضعیف در مورد مرکز شهر جدید، با مرکز خرید پوشیده شده و نمایش گل های زیبا وجود دارد

9. We often get complimentary remarks regarding the cleanliness of our patio.
[ترجمه ترگمان]ما اغلب راجع به تمیز و تمیز کردن حیاط ما حرف می زنیم
[ترجمه گوگل]ما اغلب اظهارات جالب در مورد پاکیزگی پاسیو ما دریافت می کنیم

10. Some people are obsessive about cleanliness.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد وسواسی در مورد تمیزی هستند
[ترجمه گوگل]برخی از مردم در مورد پاکیزگی وسواس دارند

11. We require the cleanliness from our child.
[ترجمه ترگمان]ما به تمیزی فرزند خود نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به پاکیزگی از کودکیم

12. Her passion for cleanliness borders on paranoia.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق او برای تمیزی مرز جنون است
[ترجمه گوگل]شور و شوق او برای پاکیزگی مرز با پارانویا است

13. There will be new national standards for hospital cleanliness.
[ترجمه ترگمان]استانداردهای ملی جدیدی برای تمیزی بیمارستان وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]استانداردهای جدید ملی برای پاکیزگی بیمارستان وجود خواهد داشت

14. Cleanliness is essential when carrying a food product like sugar.
[ترجمه ترگمان]نظافت هنگام حمل یک محصول غذایی مانند شکر ضروری است
[ترجمه گوگل]پاکیزگی هنگام حمل یک محصول غذایی مانند شکر ضروری است

پیشنهاد کاربران

پا کیزگی

معصومیت
روراستی

شسته و رفتگی

تمیزی
پاکی

تمیزی - بهداشت

تمیزی


کلمات دیگر: