1. A priest exorcized the ghost from the house.
[ترجمه ترگمان] یه کشیش، روح رو از خونه پرت کرد بیرون
[ترجمه گوگل]یک کشیش روح را از خانه بیرون کرد
2. After the priest exorcized the spirit/house/child, apparently, the strange noises stopped.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که کشیش روح \/ خانه \/ کودک را ترک کرد، صداهای عجیب متوقف شدند
[ترجمه گوگل]پس از کشیش روح / خانه / کودک exurcized، ظاهرا، صداهای عجیب و غریب متوقف شد
3. The ghost was exorcized from the house.
[ترجمه ترگمان]شبح از خانه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]شبح از خانه خارج شد
4. A priest was called in to exorcize the ghost.
[ترجمه ترگمان]یک کشیش را احضار کردند تا روح را ببیند
[ترجمه گوگل]یک کشیش به نام روحانی مورد تجاوز قرار گرفت
5. She had managed to exorcize these unhappy memories from her mind.
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود این خاطرات ناخوشایند را از ذهنش پاک کند
[ترجمه گوگل]او توانست این خاطرات ناخوشایند را از ذهنش فراموش کند
6. We gradually exorcized her feelings of panic and terror.
[ترجمه ترگمان]به تدریج احساساتش را از وحشت و وحشت فرو بردیم
[ترجمه گوگل]ما به تدریج احساسات وحشت و ترور خود را از بین می برد
7. I don't know how to exorcize it.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چطور از آن استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چگونه آن را تحریک می کنم
8. One way of exorcizing such fear and longing is to submit to the ghastly ritual of plastic surgery.
[ترجمه ترگمان]یک راه غلبه بر این ترس و اشتیاق، تسلیم شدن به مراسم هولناک جراحی پلاستیک است
[ترجمه گوگل]یکی از راههای ترس و ترساندن این است که به مراسم عجیب و غریب جراحی پلاستیک برود
9. Perhaps religions have been invented to try to exorcize that condition.
[ترجمه ترگمان]شاید ادیان برای اثبات این وضعیت اختراع شده اند
[ترجمه گوگل]شاید ادیان اختراع شده اند تا سعی کنند این شرایط را از بین ببرند
10. So you should exorcize the demons by calling a stop and replace them with good thoughts.
[ترجمه ترگمان]پس تو باید شیاطین رو با خبر کردن متوقف کنی و با فکرهای خوب عوضش کنی
[ترجمه گوگل]بنابراین شما باید با اعتراض به توقف و جایگزین کردن آنها با افکار خوب، بی احترامی کنید
11. I said, if it wasn't true, then the devils would be exorcized.
[ترجمه ترگمان]من گفتم اگر این حقیقت نداشت، آن وقت شیطان exorcized خواهد شد
[ترجمه گوگل]من گفتم، اگر این درست نبود، پس شیطان ها از بین می روند
12. It undertakes a new responsibility: Playing as a sorcerer to exorcize from the countryside.
[ترجمه ترگمان]این مسئولیت یک مسئولیت جدید را بر عهده می گیرد: بازی به عنوان یک جادوگر برای exorcize از حومه شهر
[ترجمه گوگل]این مسئولیت جدیدی را بر عهده می گیرد: بازی به عنوان یک جادوگر برای بیرون آمدن از حومه شهر
13. We can make little progress in working toward optimum population size until we explicitly exorcize the spirit of Adam Smith in the field of practical demography.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم در کار به سمت اندازه جمعیت بهینه حرکت کنیم تا زمانی که به طور واضح روح آدام اسمیت را در جمعیت شناسی عملی به نمایش بگذاریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در دستیابی به اندازه جمعیت مطلوب پیشرفت کمی داشته باشیم تا زمانی که صریح آدم اسمیت در حوزه جمعیت شناسی عملی را بطور صریح بیان کنیم
14. All the powers of 'globalism' have entered into an unholy alliance to exorcize this spectre: Microsoft and Disney, the World Trade Organization, the United States Congress and the European Commission.
[ترجمه ترگمان]همه قدرت های of وارد یک اتحاد unholy شده اند تا این توهم را از بین ببرند: مایکروسافت و دیزنی، سازمان تجارت جهانی، کنگره آمریکا و کمیسیون اروپا
[ترجمه گوگل]تمام قدرت های جهانی شدن به یک اتحاد غیر رسمی وارد شده اند تا این ریزه را تحریف کنند: مایکروسافت و دیزنی، سازمان تجارت جهانی، کنگره ایالات متحده و کمیسیون اروپا