1. Many of the wounded had been badly disfigured.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زخمی ها به شدت از شکل افتاده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زخمی ها به شدت رنجیده بودند
2. He was badly disfigured by the accident.
[ترجمه ترگمان]او براثر تصادف زشت و زشت شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت توسط تصادف رد شد
3. She was badly disfigured in the fire.
[ترجمه ترگمان]او در آتش زشت و زشت شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت در آتش سوختن داشت
4. She was horribly disfigured by burns.
[ترجمه ترگمان]در اثر سوختگی بی اندازه زشت شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت با سوختگی ناسازگار بود
5. The old city is increasingly disfigured by tasteless new buildings.
[ترجمه ترگمان]شهر قدیمی به شکل فزاینده ای به خاطر ساختمان های نو بی مزه از ریخت افتاده است
[ترجمه گوگل]شهر قدیمی به طور فزاینده ای توسط ساختمان های بی مزه و نابجایی پراکنده شده است
6. Her good name was disfigured by instances of favouritism.
[ترجمه ترگمان]نام خوب او براثر نمونه های جانبداری از شکل افتاده بود
[ترجمه گوگل]نام او نامناسبی بود که نمونه هایی از میلاد گرایی بود
7. Her face is disfigured with the scar.
[ترجمه ترگمان]صورت او از شدت زخم زشت شده است
[ترجمه گوگل]چهره اش با اسکار ناسازگار است
8. Her face was disfigured by a broken nose.
[ترجمه ترگمان]صورتش توسط یک بینی شکسته زشت شده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با یک شکاف بینی شکسته شد
9. His face had been disfigured in an accident.
[ترجمه ترگمان]چهره اش براثر تصادف تغییر شکل داده بود
[ترجمه گوگل]چهره او در تصادف ربوده شده بود
10. Her face was disfigured by a long red scar.
[ترجمه ترگمان]صورتش توسط یک زخم قرمز بلند از شکل افتاده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با یک زخم قرمز طولانی رد شد
11. Wind turbines are large and noisy and they disfigure the landscape.
[ترجمه ترگمان]توربین های بادی بزرگ و پر سر و صدا هستند و منظره را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]توربین های بادی بزرگ و پر سر و صدا هستند و چشم انداز را نابود می کنند
12. She tried not to look at the scarred, disfigured face.
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد به صورت زخمی و زشت نگاه کند
[ترجمه گوگل]او سعی نکرد به چهره وحشت زده و پراکنده نگاه کند
13. An ugly power station disfigures the landscape.
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه برق زشت منظر را مسدود می کند
[ترجمه گوگل]یک نیروگاه زشت، چشم انداز را تخریب می کند
14. This part of the old town has been disfigured by ugly new buildings.
[ترجمه ترگمان]این قسمت از شهر قدیمی توسط ساختمان های زشت و زشت دگرگون شده است
[ترجمه گوگل]این بخشی از شهر قدیمی با ساختمان های جدید زشت روبرو شده است
15. He was disfigured for life by the burns he received in the accident.
[ترجمه ترگمان]از the که در تصادف دریافت کرده بود از ریخت افتاده بود
[ترجمه گوگل]او به خاطر سوختگی هایی که در حادثه دریافت کرده بود، برای زندگی رنجیده بود