کلمه جو
صفحه اصلی

citadel


معنی : دژ، ارک، سنگر، قلعه نظامی
معانی دیگر : (پدافند شهرها در سابق) قلعه ای که بربلندی باشد، کوت، کلات، ارگ، هر چیز که ورود به آن مشکل باشد، پناهگاه، مامن، ساخلو، برج و بارو، استحکامات، پایگاه

انگلیسی به فارسی

ارک، دژ، قلعه نظامی، سنگر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fortress built on a high place in or near a city.
مترادف: fortress, stronghold
مشابه: bastion, castle, donjon, fort, fortification

- The invaders attacked the citadel, but they were easily repelled.
[ترجمه ترگمان] مهاجمان به ارگ حمله کردند، اما به آسانی دفع شدند
[ترجمه گوگل] مهاجمان به ارگ ​​حمله کردند، اما آنها به راحتی دفع شدند

(2) تعریف: any center of strength.
مترادف: bastion, fortification, stronghold
مشابه: bulwark, donjon, rampart

- The university became a citadel for government dissenters.
[ترجمه ترگمان] دانشگاه به مخالفان دولت تبدیل شد
[ترجمه گوگل] این دانشگاه یک گورستان برای مخالفان دولت بود

• fortress, stronghold
a citadel is a strongly fortified building in a city.

مترادف و متضاد

دژ (اسم)
acropolis, fortress, fort, castle, stronghold, citadel, chateau, alcazar, presidio

ارک (اسم)
citadel

سنگر (اسم)
fortress, fort, stronghold, citadel, earthwork, trench, entrenchment, foxhole, rifle pit, slit trench

قلعه نظامی (اسم)
fortress, stronghold, citadel

top, tower


Synonyms: bastion, blockhouse, castle, fastness, fort, fortification, fortress, keep, manor, redoubt, stronghold


جملات نمونه

1. the university is the greatest citadel of civilization
دانشگاه بزرگترین سنگرگاه تمدن است.

2. on the hills adjoining kerman there is a citadel from the sassanid period
در تپه های کرمان یک دژ عهد ساسانی وجود دارد.

3. finally my book was printed and i entered into the citadel of publishing
بالاخره کتابم چاپ شد و به قلعه ی انتشارات راه یافتم.

4. The town has a 14th century citadel overlooking the river.
[ترجمه ترگمان]شهر دارای یک ارگ قرن چهاردهم است که مشرف به رودخانه است
[ترجمه گوگل]این شهر دارای یک قلعه قرن 14 است و دارای رودخانه است

5. The business is no longer regarded as a citadel of commerce.
[ترجمه ترگمان]این تجارت دیگر به منزله دژ تجارت تلقی نمی شود
[ترجمه گوگل]این تجارت دیگر به عنوان یک قلمرو تجارت شناخته نمی شود

6. In the citadel of St Martial everyone's nerves were on edge.
[ترجمه ترگمان]در ارگ سنت Martial اعصابش متشنج بود
[ترجمه گوگل]در ارگ St Martial، اعصاب همه در لبه بودند

7. The Citadel was where nuclear warheads were made.
[ترجمه ترگمان]ارگ جایی بود که کلاهک های هسته ای ساخته شده بودند
[ترجمه گوگل]Citadel جایی بود که کلاهک های هسته ای ساخته شد

8. For such a man to assault the Government citadel, garrisoned by aristocrats, and buttressed by wealth, seemed mere madness.
[ترجمه ترگمان]برای چنین مردی حمله به ارگ دولت، که با ثروت و ثروت buttressed، بیش از حد جنون به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]برای چنین مردی برای حمله به مأموریت دولت، که توسط ارistocrats مسلح شده بود و با ثروت تقویت شده بود، به نظر می رسید به ظاهر جنون بود

9. The U. S. is often seen as the citadel of capitalism.
[ترجمه ترگمان]U اس اغلب به عنوان دژ سرمایه داری دیده می شود
[ترجمه گوگل]U S اغلب به عنوان قلمرو سرمایه داری دیده می شود

10. The citadel was solid.
[ترجمه ترگمان]ارگ، محکم و محکم بود
[ترجمه گوگل]ارابه جامد بود

11. The superbly sited Hellenistic theatres at the citadel of Pergamon and Termessos were only slightly altered in Roman times.
[ترجمه ترگمان]تئاترهای باشکوه هلنیستی در ارگ of و Termessos تنها در دوران روم اندکی تغییر کرده بودند
[ترجمه گوگل]تئاترهای سلطنتی سلطنتی عالی در قلعه پرگامون و ترمسوس تنها در زمان های رومی تغییر یافته اند

12. A dream citadel where Billy escapes from his day-mare realities.
[ترجمه ترگمان]یک قلعه رویایی که بیلی از واقعیات مادیان روزانه اش جان سالم به در برده است
[ترجمه گوگل]یک ارابه رویایی که بیلی از واقعیت روزمرگی خود فرار میکند

13. Having garrisoned the citadel, Zacco left.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که ارگ را محاصره کرد، Zacco را ترک گفت
[ترجمه گوگل]زاکو پس از ترک کردن ارابه ها، سمت چپ

14. Having emptied the citadel of gold and silver he left Limoges and went off in search of new sources of pay for his mercenaries.
[ترجمه ترگمان]با خالی کردن ارگ طلا و نقره، لیموژ را به جا گذاشت و به دنبال منابع جدیدی برای پرداخت باج به مزدوران خود رفت
[ترجمه گوگل]پس از تخلیه قلعه طلا و نقره او لیموژ را ترک کرد و در جستجوی منابع جدید پرداخت برای مزدورانش رفت

15. Instead they concentrated all their energies on subduing the rebels' capital, the citadel of St Martial's.
[ترجمه ترگمان]در عوض تمام قوای خود را بر تسلط بر پایتخت شورشیان، دژ سنت مارتیالیس متمرکز کردند
[ترجمه گوگل]در عوض آنها تمام انرژی خود را برای فرونشاندن سرکشی شورشیان، ارگ جادوگر سنت متمرکز کردند

On the hills adjoining Kerman there is a citadel from the Sassanid period.

در تپه‌های کرمان یک دژ عهد ساسانی وجود دارد.


Finally my book was printed and I entered into the citadel of publishing.

بالأخره کتابم چاپ شد و به قلعه‌ی انتشارات راه یافتم.


The university is the greatest citadel of civilization.

دانشگاه بزرگترین سنگرگاه تمدن است.


پیشنهاد کاربران

در قدیم citadel قلعه ای بود که وظیفه اش محافظت از مردم شهر در زمان نبرد و هجوم ها بود. سرچم کنید براتون عکس قلعه میاد
تو آمریکا هم به کالج های خوش نام نظامی گفته میشود


کلمات دیگر: