کلمه جو
صفحه اصلی

disdainful


معنی : متکبر، موهن، اهانت اور
معانی دیگر : دون پندار، دون پندارانه، تحقیرآمیز، (بیزاری آمیخته با غرور) پرنخوت، باسر، مغرور، ابرتن

انگلیسی به فارسی

موهن، اهانت‌آور


انگلیسی به انگلیسی

• contemptuous, scornful
if you are disdainful of someone or something, you think they have little value or importance.

مترادف و متضاد

متکبر (صفت)
perky, arrogant, proud, haughty, conceited, swaggering, imperious, assuming, assumptive, disdainful, high-handed

موهن (صفت)
obscene, derogatory, disdainful, disrespectful

اهانت اور (صفت)
disdainful

scornful


Synonyms: aloof, antipathetic, arrogant, averse, cavalier, contemning, contemptuous, cool, derisive, despising, egotistic, haughty, high-and-mighty, hoity-toity, indifferent, insolent, lordly, overbearing, proud, rejecting, repudiating, scouting, sneering, snooty, supercilious, superior, toplofty, unsympathetic, uppity


Antonyms: esteemable, favoring, loving, praising, respectful


جملات نمونه

1. He is highly disdainful of anything to do with the literary establishment.
[ترجمه ترگمان]او از هر چیزی که بخواهد با موسسه ادبی سروکار دارد
[ترجمه گوگل]او نسبت به هر چیزی که با ادبیات ادبی دارد، بسیار ننگ است

2. He is disdainful of danger.
[ترجمه ترگمان]او در خطر است
[ترجمه گوگل]او از خطر بی رحم است

3. She had an affected air and a disdainful look.
[ترجمه ترگمان]قیافه بی اعتنایی به خود گرفته بود و نگاه تحقیرآمیزی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او هوای آسیب دیده و نگاهی نادرست داشت

4. He's disdainful of anyone from America.
[ترجمه ترگمان]او کسی را از آمریکا بیرون نمی کند
[ترجمه گوگل]او از هر کسی از آمریکا نفرت دارد

5. A thin disdainful blonde girl led me up narrow stairs to a room filled completely by a single bed.
[ترجمه ترگمان]یک دختر مو طلایی کوچک من را از پله های باریک بالا برد و به اتاقی که کاملا توسط یک تخت پر شده بود راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]یک دختر بلوند نجیب زاده منجر به پله های باریک به یک اتاق پر از یک تخت شد

6. In the morning, I paid my disdainful landlady for the use of my room for the rest of the day.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، من از اتاق خودم برای بقیه روز استفاده کردم
[ترجمه گوگل]صبح روزی که من برای مهمانی خانه ام را به خانه ی خویش دادم، به خانه ی من رخصت دادم

7. Grandfather was deeply indifferent to the future and disdainful of the successes of his forgotten sons.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ نسبت به آینده و disdainful پسران فراموش شده خود عمیقا بی اعتنا بود
[ترجمه گوگل]پدربزرگ به شدت نسبت به آینده بی تفاوت بود و از موفقیت فرزندان فراموشش نترسید

8. They hewed to a narrow ideological range, disdainful of progressives on the left and Patrick Buchanan on the right.
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک سلسله ایدئولوژیک محدود، disdainful از progressives در سمت چپ و پاتریک بوچانان در سمت راست مواجه شدند
[ترجمه گوگل]آنها به دامنهی ایدئولوژیک بیراهه رسیدهاند و از طرفداران پیشرفته در سمت چپ و پاتریک بختنن در سمت راست هستند

9. He surfed big conditions with disdainful ease, a slightly meretricious casualness.
[ترجمه ترگمان]با خونسردی تحقیرآمیزی شرایط بزرگ خود را با حالتی آمیخته به ابتذال آمیخته به ابتذال آمیخته به ابتذال آمیخته بود
[ترجمه گوگل]او با عواطف بی نظیر، گاه به گاه کمی وخیم تر، با شرایط بزرگ روبرو شد

10. Porter is disdainful of professors he believes are incompetent or lazy.
[ترجمه ترگمان]پورتر disdainful از استادان است که معتقد است نالایق و تنبل هستند
[ترجمه گوگل]پورتر از استادانی است که معتقد است بی کفایت و یا تنبل است

11. Such was the wondrous power of this disdainful young man.
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان و تحقیر چنین بود
[ترجمه گوگل]چنین قدرت شگفت انگیزی از این مرد جوان ریشخنده بود

12. The financial world has been disdainful of his economic performance partly because it has concentrated on the interests of the poor.
[ترجمه ترگمان]جهان مالی بخشی از عملکرد اقتصادی او را تا حدی به دلیل تمرکز بر منافع فقرا معطوف کرده است
[ترجمه گوگل]دنیای مالی از عملکرد اقتصادی او تقریبا ناامید شده است، زیرا بخاطر منافع فقرا متمرکز شده است

13. Some economists are disdainful of their colleagues in other social disciplines.
[ترجمه ترگمان]برخی از اقتصاددانان به خاطر همکاران خود در دیگر رشته های اجتماعی تحقیر می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از اقتصاددانان از همکاران خود در رشته های اجتماعی دیگر رنج می برند

14. Netizen " disdainful bull-puncher " offer different point of view.
[ترجمه ترگمان]Netizen \"bull - puncher\" نقطه نظر متفاوتی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]Netizen 'ناسازگار گاو نر پرشین' ارائه نقطه نظر متفاوت است

They treated us disdainfully.

آنان رفتار تحقیرآمیزی با ما داشتند.



کلمات دیگر: