1. the clack of my sister's high heels
صدای تلق تلق کفش های پاشنه بلند خواهرم
2. I heard the typewriter clacking in the next office.
[ترجمه ترگمان]صدای ماشین تحریر را در دفتر بعدی شنیدم
[ترجمه گوگل]من ماشین تحریر را در دفتر بعدی شنیده ام
3. He could hear the clack of high heels walking past in the corridor.
[ترجمه ترگمان]صدای برخورد پاشنه های بلندش در راهرو شنیده می شد
[ترجمه گوگل]او می توانست از پاشنه های بلند در راهرو گذشته عبور کند
4. The windshield wipers clacked back and forth.
[ترجمه ترگمان]The های شیشه جلو و جلو حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]پاک کن شیشه جلو و عقب
5. Her typewriter clacked noisily as she typed out the letter.
[ترجمه ترگمان]وقتی نامه را تایپ کرد صدای تلق تلق تلق تلق تلق تولوق کنان گفت:
[ترجمه گوگل]ماشین تحریر خود را به طرز شگفت انگیزی به عنوان تایپ کردن نامه
6. The old woman will clack for a long time when she meets her neighbours.
[ترجمه ترگمان]پیرزن وقتی با همسایگانش ملاقات می کند، برای مدتی طولانی صدای سوت خواهد شنید
[ترجمه گوگل]زمانی که او با همسایگان خود ملاقات می کند، پیرمرد به مدت طولانی می کشد
7. He clacked the cup against the saucer.
[ترجمه ترگمان]او فنجان را به نعلبکی زد
[ترجمه گوگل]او فنجان را در برابر بشقاب قرار داد
8. Her heels clacked on the marble floor.
[ترجمه ترگمان]صدای clacked از کف مرمر به گوش رسید
[ترجمه گوگل]پاشنه های او در کف مرمر قرار دارد
9. She clacked out the secret.
[ترجمه ترگمان]او راز را به صدا در آورد
[ترجمه گوگل]او این راز را از بین برد
10. The engine stopped its fretful clacking and began to bellow with satisfaction as the air became stronger.
[ترجمه ترگمان]موتور خاموش شد و همچنان که هوا قوی تر می شد، با خوشحالی نعره می کشید
[ترجمه گوگل]این موتور تراکم ناخوشایند را متوقف کرد و با رضایت بیشتر شد، چون هوا قوی تر شد
11. His knee jerked up and down to the clacking of the metronome on the piano lid.
[ترجمه ترگمان]زانویش به تق تق تق of در جعبه پیانو ضربه می زد
[ترجمه گوگل]زانویش بالا و پایین کشید تا مترونوم را روی دیوار پیانو بگذارد
12. The keys clacked as she typed.
[ترجمه ترگمان]کلیدها وقتی که او تایپ می کرد، صدا می کرد
[ترجمه گوگل]کلید او را به عنوان تایپ کرد
13. Stop clacking your pencils!
[ترجمه ترگمان] pencils رو خاموش نکن
[ترجمه گوگل]مداد رنگی خود را متوقف کنید!
14. Her long fingernails clacked against the rim of a champagne glass.
[ترجمه ترگمان]ناخن های بلندش در لبه یک لیوان شامپاین سر می خورد
[ترجمه گوگل]ناخنهای طولانی خود را در برابر لبه شیشه ای شامپاین فرو کرد