proliferate

معنی : زیاد شدن، کثیر شدن، بسط وتوسعه یافتن

معانی دیگر : (به سرعت و پی در پی) شاخ و برگ درآوردن، پربارشدن، (تقسیم سلولی) تکثیر شدن، چند شاخه شدن، تکثیر یافتن، فزونی یافتن، وستادن، هنگفتیدن

انگلیسی به فارسی

پربار شدن، زیاد شدن، کثیر شدن، بسط وتوسعه یافتن

تکثیر می شود، کثیر شدن، زیاد شدن، بسط وتوسعه یافتن

انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )

حالات: proliferates, proliferating, proliferated

• (1) تعریف: to multiply or grow quickly by, or as though by, cell division and the reproductive processes of living things.
• مترادف: multiply, pullulate, spawn
• مشابه: breed, burgeon, flourish, increase, luxuriate, metastasize, procreate, propagate, reproduce

• (2) تعریف: to spread or increase quickly.
• مترادف: multiply, mushroom
• متضاد: decrease
• مشابه: abound, burgeon, expand, flourish, increase, luxuriate, pyramid, run riot, run wild, spread, swell, thrive, upsurge

- Spam has proliferated greatly in the past few years, and some ways of blocking unwanted e-mails have been developed.

[ترجمه ترگمان] Spam در چند سال گذشته به شدت توسعه یافته است و برخی روش های مسدود کردن ایمیل های ناخواسته توسعه یافته اند
[ترجمه گوگل] در چند سال گذشته هرزنامه چندان زیاد شده و برخی از راه های مسدود کردن ایمیل های ناخواسته توسعه یافته اند

فعل گذرا ( transitive verb )

مشتقات: proliferative (adj.), proliferation (n.)

• : تعریف: to cause the rapid growth or spread of.
• مشابه: augment, breed, cultivate, expand, increase, multiply, propagate, spawn

• reproduce quickly, multiply rapidly; prosper, thrive, grow quickly
if things proliferate, they quickly increase in number; a formal word.

مترادف و متضاد

زیاد شدن (فعل)

increase, gain, augment, grow, mount, proliferate, wax

کثیر شدن (فعل)

proliferate

بسط و توسعه یافتن (فعل)

proliferate

increase quickly

Synonyms: breed, burgeon, engender, escalate, expand, generate, grow rapidly, multiply, mushroom, procreate, propagate, reproduce, run riot, snowball

Antonyms: decline, decrease, fall off

جملات نمونه

1. nerve ends proliferate

انتهای عصب ها به چند شاخه تقسیم می شود.

2. Rabbits proliferate when they have plenty of food.

[ترجمه ترگمان]خرگوش ها هنگامی که غذای زیادی دارند تکثیر می شوند
[ترجمه گوگل]خرگوش ها هنگامی که غذای فراوان دارند زیاد می شوند

3. The HIV virus is able to proliferate at an astonishing rate.

[ترجمه ترگمان]ویروس اچ آی وی به سرعت حیرت انگیز تکثیر می شود
[ترجمه گوگل]ویروس اچ آی وی قادر به پخش شگفت انگیزی است

4. As bad loans proliferate, investors are less willing to buy bank debt and equity, making capital scarcer.

[ترجمه ترگمان]با افزایش وام های بد، سرمایه گذاران کم تر مایل به خرید وام بانکی و حقوق صاحبان سهام هستند
[ترجمه گوگل]با افزایش وام های بد، سرمایه گذاران کمتر مایل به خرید بدهی های بانکی و حقوق صاحبان سهام هستند، و سرمایه کم می شود

5. As courses proliferate, they promote themselves with ever more exotic gimmicks.

[ترجمه ترگمان]همانطور که این دوره ها تکثیر می شوند، آن ها خود را با gimmicks عجیب و غریب ترویج می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که دوره ها گسترش می یابند، خود را با ترفندهای عجیب و غریب ترغیب می کنند

6. Computer courses continue to proliferate.

[ترجمه ترگمان]دوره های کامپیوتر به تکثیر ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]دوره های کامپیوتر ادامه می دهند

7. Since then, the work has continued to proliferate.

[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، این کار به تکثیر ادامه پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان، این کار همچنان ادامه دارد

8. Jem was one of those burly figures who proliferate on film-sets.

[ترجمه ترگمان]Jem یکی از آن چهره های تنومند است که در مجموعه فیلم تکثیر می شود
[ترجمه گوگل]جیم یکی از آن شخصیت های سر و صدا بود که در مجموعه های فیلم پخش می شد

9. When defaults proliferate, as they do during and after recessions, the two firms wield enormous clout in financial markets.

[ترجمه ترگمان]هنگامی که defaults تکثیر می شوند، همانطور که در طول و بعد از رکود انجام می دهند، این دو شرکت نفوذ زیادی در بازارهای مالی دارند
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیش فرض ها گسترش می یابد، همانطور که در حین و پس از رکود انجام می شود، این دو شرکت در بازارهای مالی به شدت نفوذ می کنند

10. When sulphate availability is increased sulphate reducing bacteria proliferate and eventually may outcompete methanogens when the sulphate supply is sufficient.

[ترجمه ترگمان]وقتی که در دسترس بودن سولفات افزایش می یابد، سولفات کاهش می یابد و در نهایت منجر به outcompete methanogens وقتی که تامین سولفات کافی است
[ترجمه گوگل]هنگامی که در دسترس بودن سولفات افزایش می یابد، باکتری ها کاهش می یابد و در نهایت ممکن است متان ژن ها را از بین ببرند، در حالی که عرضه سولفات کافی است

11. Towns proliferate in civilizations: in cultures they remain embryonic.

[ترجمه ترگمان]شهرها در تمدن های تکثیر می شوند: در فرهنگ هایی که در نطفه باقی می مانند
[ترجمه گوگل]شهرها در تمدن ها در فرهنگ هایی که در آنها جنین باقی می مانند، گسترش می یابد

12. In Gravity's Rainbow, conspiracies proliferate to such an extent that they beggar description.

[ترجمه ترگمان]در رنگین کمان جاذبه، conspiracies تا حدی تکثیر می شوند که آن ها توضیح می دهند
[ترجمه گوگل]در رنگین کمان گرانشی، توطئه ها تا اندازه ای گسترش می یابد که توضیحات گنگ را می دهند

13. The OHand SHof cooking liquor infiltrate and proliferate into the material flakes.

[ترجمه ترگمان]The SHof در حال آشپزی کردن و تکثیر شدن در قطعات مواد مذاب هستند
[ترجمه گوگل]مشروب پخت و پز OHand SHof نفوذ و گسترش به فلکه مواد

14. Conclusion AGSRA release system can alleviate the subretinal proliferate after laser injury.

[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیستم انتشار AGSRA می تواند بعد از آسیب لیزری the proliferate کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری سیستم آزمایشی AGSRA می تواند پس از آسیب لیزر به proliferate subretinal را کاهش دهد

Nerve ends proliferate.

انتهای عصب‌ها به چند شاخه تقسیم می‌شود.

The company's branches proliferated fast.

شعبه‌های شرکت به‌سرعت فزونی یافت.

پیشنهاد کاربران

تکثیر شدن

to grow by rapid production of new parts, cells, buds, or offspring

با سرعت زیاد شدن
Increase rapidly

کلمات دیگر: