کلمه جو
صفحه اصلی

corsage


معنی : نیم تنه زنانه
معانی دیگر : (لباس زنانه) سینه، جلو، بالا تنه، دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود

انگلیسی به فارسی

نیم‌تنه زنانه، دسته گلی که برای زدن به سینه تهیه می‌شود


سینه بند، نیم تنه زنانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small bunch of flowers worn by a woman, usu. at the shoulder or waist or on the wrist.

(2) تعریف: the upper part of a dress; bodice.

• bodice; small arrangement of flowers to be pinned on clothing
a corsage is a very small bunch of flowers which is fastened to the front of a woman's dress below the shoulder.

مترادف و متضاد

نیم تنه زنانه (اسم)
corsage

جملات نمونه

1. I think it might be a corsage.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم یه گل باشه
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این ممکن است یک دروغ باشد

2. But the necklace, or corsage - she did not know which - was heavy.
[ترجمه ترگمان]اما گردن بند، یا دست بند که نمی دانست کدام است
[ترجمه گوگل]اما گردنبند و یا گردنبند - او نمی دانست که - سنگین بود

3. Michael Kors' taupe knit with prom corsage over chestnut satin.
[ترجمه ترگمان]مایکل Kors taupe با گل prom روی ساتن chestnut گره زده بود
[ترجمه گوگل]تپه مایکل کورس با کت و شلوار مخصوص ساتن شاه بلوط بافته شده است

4. She wore her corsage of violets and primroses pinned to the lapel of her grey suit.
[ترجمه ترگمان]دسته گل بنفشه ای را که بر یقه کت و شلوار خاکستری او سنجاق شده بود، پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او بر روی زانوهایش از بنفشه و پریموسیها به لانه ای از کت و شلوار خاکستریش چسبیده بود

5. Hand knits corsage, cotton white liner, three layer cake type laminated.
[ترجمه ترگمان]او دست هایش را به طرف او پرتاب کرد و دست هایش را به طرف او دراز کرد
[ترجمه گوگل]کراوات دست کت و شلوار، پنبه سفید لاینر، نوع کیک سه لایه لمینیت

6. A bronze sequinned corsage, pinned on a black top teamed with a bronze sequinned skirt.
[ترجمه ترگمان]یک مدال برنز به نام corsage بر روی یک دسته سیاه نصب شده بود و یک دامن برنزی برنزی به دست داشت
[ترجمه گوگل]زنجیر برنز زنجیری که بر روی یک دستبند سیاه و سفید قرار دارد و با یک دامن برنزی تزیین شده است

7. Old Man Olsen was making a corsage of gardenias, just as he used to do.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد اولسون، همان طور که عادت داشت گل های گارد نیا را درست کرده بود
[ترجمه گوگل]پیرمرد اولسن، همانطور که قبلا به کار خود ادامه داده بود، یک جوراب باغی را ساخت

8. A bronze sequinned corsage, pinned on a black top, was teamed with a bronze sequinned skirt.
[ترجمه ترگمان]یک مدال برنز به نام corsage بر روی یک پیراهن مشکی نصب شده بود و با یک دامن sequinned برنزی به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]یک گردنبند تزیینی برنز، که در بالای یک سیاهپوست قرار دارد، با یک دامن برنزی تکه ای شده بود

9. My wife waved her corsage in time to the music.
[ترجمه ترگمان]زنم به موقع به آهنگ او دست تکان داد
[ترجمه گوگل]همسر من وقت خود را به موزیک می برد

10. It's a necklace so lavish it is almost a corsage.
[ترجمه ترگمان]این گردن بند تا حدی است که تقریبا یک گل است
[ترجمه گوگل]این یک گردنبند بسیار شیک است که تقریبا یک چوبک است

11. Straightening up, he came to our table, holding the other corsage in front of him.
[ترجمه ترگمان]پینه بزرگ بالا آمد و به طرف میز ما آمد و دست دیگرش را جلو او گرفت
[ترجمه گوگل]صاف کردن، او را به میز ما آمد، نگه داشتن سینه بند دیگر در مقابل او

12. Make sure you get me a small - size corsage, and it must be yellow.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که برام یه دسته گل کوچیک می گیری و باید زرد باشه
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که من یک سینه کوچک کوچک را انتخاب کرده ام و باید زرد باشد

13. How did you know that I love red roses and that I prefer a wrist corsage?
[ترجمه ترگمان]از کجا فهمیدی که من گل سرخ دوست دارم و من یکی از مچ دستت رو ترجیح میدم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می دانستید که من عاشق گل های قرمز هستم و من ترجیح می دهم یک سینه بند مچ؟

14. Yes, it is divided into several sections: overwear, light clothing, hosiery, swimwear, corsage and so on.
[ترجمه ترگمان]بله، به چند بخش تقسیم شده است: overwear، لباس سبک، hosiery، swimwear، corsage، و غیره
[ترجمه گوگل]بله، آن را به چند بخش لباس، لباس سبک، جوراب، لباس شنا، سینه بند و غیره تقسیم شده است

پیشنهاد کاربران

گلی که به لباس میزنن

نیم تن زنانه


کلمات دیگر: