کلمه جو
صفحه اصلی

antipasto


معنی : غذای اشتهااور
معانی دیگر : (خوراکپزی) آنتی پاستو، پیش خوراک ایتالیایی، مشتهی

انگلیسی به فارسی

غذای اشتهاآور، مشتهی


antipasto، غذای اشتهااور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: antipasti, antipastos
• : تعریف: in Italian cookery, an appetizer course including smoked meats, olives, fresh and pickled vegetables, cheese, and other foods.

• hors d'oeuvres, food which is served before a meal, appetizer (italian)

مترادف و متضاد

غذای اشتهااور (اسم)
antipasto

جملات نمونه

1. From Sainsbury's, the antipasto that isn't an anticlimax.
[ترجمه ترگمان]از Sainsbury، the که بیان anticlimax نیست
[ترجمه گوگل]از Sainsbury، antipasto که antiticlimax نیست

2. Salami are best served as an antipasto, in sandwiches, with salads or eaten with a little cheese and fresh crusty bread.
[ترجمه ترگمان]سردار Salami به عنوان an، در ساندویچ، با سالاد یا خورده با پنیر و نان خشک تند، سرو کار دارد
[ترجمه گوگل]سالامی بهتر است به عنوان antipasto، در ساندویچ، با سالاد و یا غذا خوردن با یک پنیر کمی و نان تازه خرد شده

3. Similar to antipasto, these Lebanese small plates are a great thing to have in the fridge.
[ترجمه ترگمان]همانند antipasto، این صفحات کوچک لبنانی چیز بزرگی هستند که در یخچال داشته باشند
[ترجمه گوگل]همانند antipasto، این صفحات کوچک لبنان چیز خوبی است که در یخچال وجود دارد

4. Enjoy with seafood, salads and antipasto.
[ترجمه ترگمان]از غذاهای دریایی، سالاد و غذاهای دریایی لذت ببرید
[ترجمه گوگل]لذت بردن از غذاهای دریایی، سالاد و antipasto

5. Food Accompaniments:Pizza, steak, pasta with red meat sauces, antipasto, meat pie, beef noodle etc.
[ترجمه ترگمان]غذای غذایی: پیتزا، استیک، پاستا با سس های گوشتی قرمز، antipasto، گوشت گوساله، گوشت گوساله و غیره
[ترجمه گوگل]همراهی های غذایی: پیتزا، استیک، ماکارونی با سس گوشت قرمز، antipasto، پای گوشت، نودل گوشت گاو و غیره

6. Market-stall-hop for antipasto: olives, sun-dried tomatoes, marinated artichokes and peppers.
[ترجمه ترگمان]Market - stall برای antipasto: زیتون، گوجه فرنگی خشک شده، artichokes marinated و فلفل
[ترجمه گوگل]بازار برای غرفه هاپ برای ضد پاستو: زیتون، گوجه فرنگی خورشیدی، ترشی بو داده و فلفل

7. Often these antipasto borders defy the traditional confines of the painting and appear to either expand outside the picture frame or encroach into the picture with an overwhelming presence.
[ترجمه ترگمان]اغلب این مرزه ای antipasto با محدودیت های سنتی نقاشی مقابله می کنند و به نظر می رسد که در خارج از کادر عکس گسترش می یابند و یا با حضور بیش از حد به تصویر دست درازی می کنند
[ترجمه گوگل]اغلب این مرزهای antipasto نقاط ضعف سنتی نقاشی را به نمایش می گذارند و به نظر می رسد که خارج از قاب تصویر قرار می گیرند یا با حضور غریبه به تصویر می روند

8. Who owes for the antipasto?
[ترجمه ترگمان]کی به \"antipasto\" بدهکاره؟
[ترجمه گوگل]چه کسی برای antipasto مدیون است؟

9. What could you include with mixed salami to make a really interesting dish of antipasto?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی می توانید با سوسیس مخلوط شده وارد کنید تا یک غذای خوش مزه جالب درست شود؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی را می توانید با salami مخلوط کنید تا یک ظرف واقعا جالب از antipasto بسازید؟

10. Choose from seafood platters or Oriental-style selections, country meat platters or a Continental selection, antipasto and cocktail kebabs.
[ترجمه ترگمان]از انواع غذاهای دریایی یا انتخاب های سبک شرقی، platters گوشتی کشور یا یک انتخاب قاره ای، antipasto و کوکتل cocktail انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]را انتخاب کنید از platters غذاهای دریایی و یا انتخاب شرقی سبک، ترشی گوشت کشور یا انتخاب قاره، antipasto و kebab کوکتل


کلمات دیگر: