1. A clergyman friend of the family conducted the funeral.
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستان روحانی خانواده مراسم تدفین را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]دوستدار روحانی خانواده این مراسم را انجام داد
2. The clergyman preached to people.
[ترجمه ترگمان]کشیش به مردم موعظه می کرد
[ترجمه گوگل]روحانی به مردم موعظه می کند
3. A clergyman read the liturgy from the prayer-book.
[ترجمه ترگمان]یک کشیش مراسم نماز را از کتاب دعا می خواند
[ترجمه گوگل]روحانیون از کتاب مقدس کتاب مقدس را بخواند
4. The clergyman has been beneficed in that cathedral.
[ترجمه ترگمان]کشیش در آن کلیسای جامع بستری شده است
[ترجمه گوگل]روحانیت در آن کلیسا مورد احترام قرار گرفته است
5. The 69-year-old clergyman escaped with superficial wounds.
[ترجمه ترگمان]این کشیش ۶۹ ساله با جراحت های سطحی فرار کرد
[ترجمه گوگل]روحانی 69 ساله با زخم های سطحی فرار کرد
6. The clergyman began droning the psalm.
[ترجمه ترگمان]کشیش سرود را شروع کرد
[ترجمه گوگل]روحانیت شروع به پرستش کرد
7. He turned the light out as the clergyman left the room.
[ترجمه ترگمان]وقتی کشیش از اتاق خارج شد، چراغ را خاموش کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان روحانیون اتاق را ترک کرد
8. When I returned to the drawing room, a clergyman was talking about the hardships being suffered by children in Berlin.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به اتاق پذیرایی برگشتم، یک روحانی در مورد سختی هایی که کودکان در برلین متحمل شدند صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به اتاق نشیمن برگشتم، یک روحانی درباره سختی هایی که بچه ها در برلین رنج می کشید صحبت می کردند
9. The clergyman preached to crowds.
[ترجمه ترگمان]کشیش برای جمعیت موعظه کرد
[ترجمه گوگل]روحانیت به جمعیت اعتراف کرد
10. So wife Raine asked a clergyman to perform an ancient exorcism ritual at Althorp House, near Northampton.
[ترجمه ترگمان]بنابراین زن Raine از یک روحانی خواست تا یک مراسم مذهبی قدیمی را در خانه Althorp در نزدیکی نورثمتن انجام دهد
[ترجمه گوگل]به همین دلیل همسر راین از روحانی خواست تا مراسم عذابآمیز باستان را در خانه آلترپور، نزدیک نورتمنگتن، انجام دهد
11. The council sought an injunction to prevent a clergyman trespassing by holding services on the plaintiff's seashore.
[ترجمه ترگمان]این شورا به دنبال دستور قانونی برای جلوگیری از ورود یک روحانی به دادگاه در کنار ساحل شاکی بود
[ترجمه گوگل]این شورا دستورالعمل برای جلوگیری از تجاوز روحانیون را با نگهداری خدمات در ساحل شبه قاچاق داد
12. In Leeds, a clergyman, the Rev. Edward Jackson, had found a similar situation.
[ترجمه ترگمان]در لیدز، یک روحانی، کشیش ادوارد جکسون، موقعیت مشابهی را یافته بود
[ترجمه گوگل]در لیدز، یک روحانی، پرزیدنت ادوارد جکسون، موقعیت مشابهی پیدا کرده بود
13. A stolid, red-faced clergyman without wit or humour, he contrived to make any and every subject dull.
[ترجمه ترگمان]یک کشیش stolid با صورتی سرخ، بدون شوخی یا شوخی، موفق شد هر موضوعی را ملال آور کند
[ترجمه گوگل]روحانی سرخ پوست قرمز و بدون شوخ طبعی و طنز، او را مجبور کرد که هر و هر موضوع را باطل کند
14. He saw himself: an ineffectual clergyman on a bicycle, lanky and grey-haired, a familiar sight, tidying up.
[ترجمه ترگمان]او خودش را دید: یک کشیش بی مصرف با موهای بلند و موی خاکستری، یک منظره آشنا و مرتب و مرتب
[ترجمه گوگل]او خود را یک روحانی ناکارآمد در دوچرخه، چوبه دار و خاکستری مو، دیدی آشنا، درک کرد