1. Aquatic animalism 's world is beautiful, the dream is all colors variegated and the Aquatic animals' dreamers are moving towards successful.
[ترجمه ترگمان]جهان حیوان آبی زیبا است، این رویا همه رنگ های متنوع است و حیوانات آبزی dreamers به سمت موفقیت حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]دنیای حیوانات دریایی زیبا است، رویای همه رنگ های متنوع است و رویاهای حیوانات حیوانات در حال حرکت به سمت موفقیت است
2. This, he said, contained the essential principle Animalism.
[ترجمه ترگمان]گفت: این حیوان اصول اساسی Animalism را در بر دارد
[ترجمه گوگل]او گفت، این، اصل حیاتی حیوانات را شامل می شود
3. Animalism had yieded to fanaticism and the bold, roving eye now gleamed with a ferocious righteousness.
[ترجمه ترگمان]گری گوری در این موقع از آن سو استفاده کرده بود و در آن حال با نگاهی نافذ و وحشی در حال درخشیدن بود
[ترجمه گوگل]حیوانات گرایی به تعصب علاقه مند شد و چشم های جسورانه و خیره کننده ای که اکنون با عدالت خفت آور درخشیدند
4. But this is no more a problem for animalism than for other views.
[ترجمه ترگمان]اما این مساله برای حیوان گری مشکل دیگری نیست
[ترجمه گوگل]اما این بیشتر برای حیوانات اهمیتی ندارد نسبت به دیدگاه های دیگر
5. The main objection to animalism is that it conflicts with the psychological-continuity view.
[ترجمه ترگمان]اعتراض اصلی به حیوان گری این است که با دیدگاه روانشناسی - تداوم درگیر است
[ترجمه گوگل]اعتراض اصلی به حیوانات این است که با دیدگاه روانشناختی-تداوم تناقض دارد
6. Second, they can try to explain how animalism is consistent with the principles.
[ترجمه ترگمان]دوم، آن ها می توانند سعی کنند توضیح دهند که حیوان گری چگونه با اصول سازگار است
[ترجمه گوگل]دوم، آنها می توانند سعی کنند توضیح دهند که چگونه حیوانات با اصول همخوانی دارد
7. These three had elaborated old Major’s teachings into a complete system of thought, to which they gave the name of Animalism.
[ترجمه ترگمان]این سه نفر تعالیم میجر را به صورت یک سیستم فکری تکمیل کرده بودند که بر آن نام of گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]این سه درس تعالیم مقدس قدیمی را به یک سیستم کامل تفکر تعمیم دادند که نام آن حیوانات را نام برد
8. Puritanism was a natural revolt against that Naturalism which threatened to end in sheer animalism.
[ترجمه ترگمان]پیرایشگری یک شورش طبیعی علیه آن Naturalism بود که تهدید می کرد به حیوان گری محض ختم می شود
[ترجمه گوگل]Puritanism یک شورش طبیعی علیه طبیعی گرایی بود که تهدید به پایان دادن به حیوانات عجیب و غریب شد
9. The modern people want to understand correctly three big nutrients, these three big nutrient everybody attention, first controls animalism, along with age increase, decreases progressively.
[ترجمه ترگمان]مردم مدرن می خواهند سه ماده مغذی بزرگ را درک کنند، این سه ماده مغذی بزرگ، این سه ماده مغذی مهم، حیوان گری را کنترل می کند، همراه با افزایش سن، به تدریج کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]مردم مدرن می خواهند به درستی درک سه ماده مغذی بزرگ، این سه مواد مغذی بزرگ را به همه توجه کنند، ابتدا حیوانات را کنترل می کند، همراه با افزایش سن، به تدریج کاهش می یابد
10. They explained that by their studies of the past three months the pigs had succeeded in reducing the principles of Animalism to seven commandments.
[ترجمه ترگمان]آن ها توضیح دادند که در سه ماه گذشته، خوکها موفق شده اند اصول Animalism را به هفت فرمان تقلیل دهند
[ترجمه گوگل]آنها توضیح دادند که با مطالعه های خود در سه ماه گذشته خوک ها موفق به کاهش اصول حیوانی شده اند تا هفت فرمان
11. ’, and the pigs had great difficulty in making them see that this was contrary to the spirit of Animalism.
[ترجمه ترگمان]خوک ها مشکل بزرگی داشتند که متوجه شوند که این موضوع بر خلاف روح حیوانیت است
[ترجمه گوگل]'، و خوک ها دشوار بود در ساخت آنها را دیدم که این مخالف با روح حیوانی است
12. Several nights a week, after Mr Jones was asleep, they held secret meetings in the barn and expounded the principles of Animalism to the others.
[ترجمه ترگمان]چندین شب یک هفته بعد از خوابیدن آقای جونز، جلسات سری را در طویله برگزار کردند و اصول of را برای بقیه شرح دادند
[ترجمه گوگل]چند هفته در هفته پس از اینکه آقای جونز خوابید، جلسات مخفیانه در انبار گذاشتند و اصول حیوانات را به دیگران توضیح دادند
13. Napoleon had denounced such ideas as contrary to the spirit of Animalism .
[ترجمه ترگمان]ناپلئون این افکار را برخلاف روح of محکوم کرده بود
[ترجمه گوگل]ناپلئون چنین ایده هایی را بر خلاف روح حیوانات محکوم کرد
14. Soul Theory, which obviously moves away from physicalistic theories of identity such as animalism, takes us in the direction of the non-physical (at least at first glance).
[ترجمه ترگمان]نظریه روح، که به طور واضح از تیوری physicalistic هویت مثل حیوان گری فاصله می گیرد، ما را به مسیر حرکت غیر فیزیکی (حداقل در نگاه اول)می برد
[ترجمه گوگل]نظریه روح، که به وضوح از نظریه های فیزیکی نظری هویت مانند حیوانات جلوگیری می کند، ما را در جهت غیر فیزیکی (حداقل در نگاه اول) می برد