1. She cloyed her appetite with rich food.
[ترجمه ترگمان]او اشتهایش را با غذاهای پول دار از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او اشتهایش را با غذای غنی پوشانده بود
2. Too much sweet food cloys the palate.
[ترجمه ترگمان]غذای شیرین خیلی شیرین است
[ترجمه گوگل]غذای بیش از حد شیرین است
3. The pleasures of idleness soon cloy.
[ترجمه ترگمان]تنبلی تنبلی خیلی زود برطرف می شود
[ترجمه گوگل]لذت خلوص زود هنگام
4. His acting was passionate, but never cloying or sentimental.
[ترجمه ترگمان]رفتارش احساساتی بود، اما نه احساساتی و نه احساساتی
[ترجمه گوگل]بازیگری او پرشور بود، اما هرگز دلمشغولی یا احساساتی نبود
5. She criticized the cloying sentimentality of the film.
[ترجمه ترگمان]او از حساسیت شدید این فیلم انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]او انتقاد از احساس سستی فیلم
6. Her sweet submissive smile began to cloy after a while.
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی لبخند دلنشین او به این سو و آن سو رفت
[ترجمه گوگل]لبخند تلخ شیرین او بعد از مدتی شروع شد
7. Her cheap, cloying scent enveloped him.
[ترجمه ترگمان]عطر cheap او را در خود پیچیده بود
[ترجمه گوگل]عطر ارزان و شادابیش او را پوشانده است
8. Always so polite with the Archbishop, a fawning, cloying, false man. As lazy as any Negro.
[ترجمه ترگمان]همیشه با اسقف اعظم مودب بود، a و false مثل هر سیاه پوست تنبل
[ترجمه گوگل]همیشه با اسقف اعظم، مظلوم، کله گویی، مرد نادرست همیشه مؤمن است همانطور که همه ی سیاهان تنبل است
9. This cloying commercial clamour had the New Zealand public wound up.
[ترجمه ترگمان]این جنجال و هیاهو، موجب زخمی شدن مردم نیوزیلند شد
[ترجمه گوگل]این زلزله تجاری کلاسیک زلاند نو خلق شده بود
10. Cloying speech or sentiment.
[ترجمه ترگمان]سخن گفتن یا احساسات
[ترجمه گوگل]سخنرانی یا احساسات کلامی
11. I got up, thick-headed, with a cloying mouth.
[ترجمه ترگمان]بلند شدم، سرم کلفت بود، با دهانی پر از درد
[ترجمه گوگل]من بلند شدم، با سر و صدای ضعیف، با دهان کوبیدم
12. They did not tread lightly in the cloying mud, and deserved victory for a greater variety and directness in attack.
[ترجمه ترگمان]آن ها به نرمی در گل ولای می لغزیدند و سزاوار پیروزی برای تنوع و directness بیشتر در حمله بودند
[ترجمه گوگل]آنها به آرامی در گل گل آلود نبودند و برای حمله و تنوع و مستحکم تر شدن پیروزی شایستگی داشتند
13. Will it ever cloy, this odd diversity of misery and joy?
[ترجمه ترگمان]آیا این اختلاف عجیب و غریب، این اختلاف عجیب و غریب؟
[ترجمه گوگل]آیا آن را تا کنون، این تنوع عجیب و غریب از بدبختی و شادی؟
14. Chocolates start to cloy if you eat too many.
[ترجمه ترگمان]اگر زیاد غذا بخوری، آب نبات شروع می شود به cloy
[ترجمه گوگل]اگر بیش از حد غذا بخورید، شکلات شروع به سفت شدن می کند