1. Given the still exiguous literature of colour in art we can not expect to contribute to a running debate.
[ترجمه ترگمان]با توجه به پیشینه هنوز exiguous رنگی در هنر، ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که به یک بحث در حال اجرا کمک کنیم
[ترجمه گوگل]با توجه به ادبیات هنوز رنگی در هنر، ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که به یک بحث در حال اجرا کمک کنیم
2. She gulped it down, paid the exiguous dispensing fee, and left the premises.
[ترجمه ترگمان]او آب دهانش را قورت داد و پول dispensing را داد و از مغازه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او آن را پایین کشید، پرداخت هزینه نزولی را پرداخت و محل را ترک کرد
3. Here vegetation is exiguous, edaphic barren, drought little rain, natural disaster is frequent.
[ترجمه ترگمان]در اینجا پوشش گیاهی خشک، خشک، خشک، خشکسالی، و بلایای طبیعی متعدد است
[ترجمه گوگل]در اینجا پوشش گیاهی بی نظیر است، بی نظیر، خشکی باران، فاجعه طبیعی مکرر است
4. In order to make full use of the exiguous resources and to avoid the adverse effect of the part-time job, we should adjust the policy and constitute some measurements to improve the occasion.
[ترجمه ترگمان]به منظور استفاده کامل از منابع exiguous و اجتناب از اثر زیان آور شغل نیمه وقت، ما باید این سیاست را تنظیم کرده و برخی از اندازه گیری ها را برای بهبود موقعیت انجام دهیم
[ترجمه گوگل]برای استفاده کامل از منابع ناپایدار و جلوگیری از اثر نامطلوب شغل نیمه وقت، ما باید سیاست را تعدیل کرده و بعضی از اندازه گیری ها را برای بهبود این مناسبت انجام دهیم
5. But if this is vexed silk is exiguous with each passing day, your trouble is afraid be about to grow day and day.
[ترجمه ترگمان]اما اگر این ابریشم ناراحت است با هر یک از آن روز که بگذرد، مشکل تو از این است که روز و روز بزرگ شود
[ترجمه گوگل]اما اگر این ابریشم تلخ باشد، هر روز از بین می رود، مشکل شما ترس است که روز و روز رشد کند
6. Forehead is two side hair more and more exiguous how be to return a responsibility?
[ترجمه ترگمان]Forehead دو شانه بیشتر و more از این است که چگونه باید یک مسئولیت را بر عهده داشته باشید؟
[ترجمه گوگل]پیشانی دو طرف مو بیشتر و بیشتر ناپایدار چگونه باید به مسئولیت بازگشت؟
7. The rest of the old man's exiguous savings are donated to that boy.
[ترجمه ترگمان]بقیه پول های پس انداز پیرمرد به آن پسر اهدا می شوند
[ترجمه گوگل]بقیه پس انداز بی نظیر پیرمرد به آن پسر اهدا می شود
8. The concept of will exiguous sex introduces labor theory of value to be necessary already, possible also.
[ترجمه ترگمان]مفهوم رابطه جنسی، نظریه کارگری ارزش را معرفی می کند که در حال حاضر، ممکن است
[ترجمه گوگل]مفهوم جنس ناپیوسته، نظریهی کار، ارزش را به پیش میفرستد، و همچنین ممکن است
9. This area undulating hills, vegetation is exiguous, land backbone is thin.
[ترجمه ترگمان]این ناحیه تپه undulating، پوشش گیاهی exiguous است، ستون فقرات زمین باریک است
[ترجمه گوگل]این منطقه تپه های ناهموار، پوشش گیاهی نامنظم است، ستون فقرات زمین نازک است
10. Effectiveness axiology can show the one side of exiguous sex, labor theory of value can show the one side of opulent sex.
[ترجمه ترگمان]اثربخشی axiology می تواند یک طرف رابطه جنسی را نشان دهد، نظریه کارگری ارزش می تواند یک طرف رابطه جنسی را نشان دهد
[ترجمه گوگل]اصول اخلاق اثربخشی می تواند یک طرف جنسی منحصر به فرد را نشان دهد، تئوری ارزش کار می تواند یکی از جنبه های شلوغ را نشان دهد
11. Or exiguous not neat, color is dim.
[ترجمه ترگمان]یا exiguous تمیز نیست رنگ تیره است
[ترجمه گوگل]یا رنگی خسته کننده نیست، رنگ کم است
12. We can not sleep: a dragon above our bed trampolines upon exiguous hairs.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم بخوابیم؛ یک اژدها روی تخت our روی موهای exiguous قرار دارد
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم بخوابیم: یک اژدها بالای تختخواب تختخواب ما بر روی موهای نازک
13. As a team with which to go goat-hunting it was not quite so exiguous as he implied.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تیم که برای شکار به شکار بروند، آن قدرها هم که به نظر می رسید نبود
[ترجمه گوگل]همانطور که اشاره کرد، به عنوان یک تیم که می توانست به شکار بز بزند، به اندازه کافی نداشت
14. " this kind of immigrant group " basically live in the United States' mid countryside, signs of human habitation is exiguous .
[ترجمه ترگمان]\"این نوع از گروه مهاجر\" اساسا در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند که نشانه هایی از سکونت انسان در آن دیده می شود
[ترجمه گوگل]'این نوع از گروه مهاجر عمدتا در حومه شهر ایالات متحده زندگی می کنند، نشانه هایی از انسداد انسانی نامطلوب است