کلمه جو
صفحه اصلی

redundantly


فراوان، بطور زائدیازیادی، باحشو وزوائد

انگلیسی به فارسی

بیش از حد


انگلیسی به انگلیسی

• superfluously, excessively; repetitively; abundantly, plentifully; as a duplicate back-up system

پیشنهاد کاربران

یکجا

حشو آمیز ترجمه زبان شناسی

redundantly ( adv ) = به وفور، به طور فراوان، به طور تکراری، بیش از حد، بیش از اندازه، به عنوان یک سیستم پشتیبان تکراری، به طور مکرر ، به صورت مازاد

examples:
1 - With the data redundantly distributed across multiple disks, the enterprise is protected against the malfunction of one of the drives.
با توزیع داده های اضافی در چندین دیسک ، این تشکیلات در برابر سوء عملکرد یکی از درایوها محافظت می شود.
2 - They also concentrate more on the film, at times redundantly.
آنها همچنین بیشتر بر روی فیلم تمرکز می کنند ، گاهی اوقات به طور مکرر.
3 - As you would expect, many of these sources redundantly state the core issues.
همانطور که انتظار دارید ، بسیاری از این منابع موارد اصلی را به طور مکرر بیان می کنند.
4 - These file fragments are stored redundantly to ensure the files remain available if a browser fails.
این تکه های فایل به صورت مازاد ذخیره می شوند تا در صورت خرابی مرورگر ، فایل ها در دسترس بمانند.
5 - Being precise was more important than being succinct, and often points were given for redundantly making redundant statements of redundancy.
دقیق بودن بیش از مختصر بودن مهم بود و به طور مکرر به اظهارنظرهای اضافی امتیازاتی داده می شد.


کلمات دیگر: