کلمه جو
صفحه اصلی

boorish


معنی : دهاتی، خشن، بی نزاکت
معانی دیگر : بی ادب، گستاخ، خشن و ناآموخته، دهاتی منش، بی تربیت

انگلیسی به فارسی

خشن، بی‌نزاکت، دهاتی


خجالت زده، خشن، بی نزاکت، دهاتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: boorishly (adv.), boorishness (n.)
• : تعریف: of or resembling a boor; rude; ill-mannered; crude.
مترادف: barbaric, churlish, coarse, crude, rude, vulgar
متضاد: couth
مشابه: beastly, brutish, crass, ill-mannered, savage, tactless, uncivilized

- The host's boorish table manners shocked the guests.
[ترجمه ترگمان] آداب و رسوم عجیب و غریب میزبان میهمانان را به حیرت انداخت
[ترجمه گوگل] میز میزبان خشن میزبان مهمانان را تکان داد
- She'd had enough of the boorish jokes of her boyfriend and his buddies.
[ترجمه ترگمان] او به اندازه کافی از شوخی های دوستانه دوست پسرش و دوستانش شنیده بود
[ترجمه گوگل] او به اندازه کافی از جوک های خجالتی دوست پسر و دوستانش بوده است

• loutish, coarse, ill-bred, uncivilized
someone who is boorish behaves in a rough, impolite, and clumsy way.

مترادف و متضاد

دهاتی (صفت)
boorish, doric, rustic, narrow-minded

خشن (صفت)
raucous, rough, harsh, coarse, randy, rude, sore, tough, high, brutish, brute, wooden, blatant, stark, impolite, bearish, churlish, caddish, unkempt, blowsy, blowzy, boorish, indelicate, ragged, brusque, stocky, gruff, hoarse, plebeian, offish, crusty, scabrous, woolly, ungracious, iron-bound, rough-and-ready, rowdy, scraggy, truculent, unmannered

بی نزاکت (صفت)
boorish, tactless, indelicate, indecorous, unceremonious, discourteous

crude, awkward


Synonyms: bad-mannered, barbaric, bearish, cantankerous, churlish, cloddish, clodhopping, clownish, clumsy, coarse, countrified, gross, gruff, ill-bred, ill-mannered, impolite, inurbane, loud, loutish, lowbred, oafish, ornery, out-of-line, out-of-order, provincial, rough, rude, rustic, swinish, tasteless, ugly, uncivilized, uncouth, uncultured, uneducated, ungracious, unpoised, unpolished, unrefined, vulgar


Antonyms: charming, cultured, exciting, polite, refined, sophisticated


جملات نمونه

1. Patrick's boorish rudeness soon drove Monica's friends away.
[ترجمه ترگمان]رفتار رسمی \"پاتریک\" خیلی زود دوستای \"مونیکا\" رو از بین برد
[ترجمه گوگل]زود رنجی پاتریک به زودی دوستان مونیکا را دور برد

2. I found him rather boorish and aggressive.
[ترجمه ترگمان]او را نسبتا خشن و خشن پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من او را وحشیانه و تهاجمی یافتم

3. He disgusted many with his boorish behaviour.
[ترجمه ترگمان]از رفتار بی نزاکت او خیلی بدش می آمد
[ترجمه گوگل]او بسیاری را با رفتار غم انگیز خود عصبانی کرد

4. In an ironically tender twist, the boorish facade turns out to conceal the soul of an artist.
[ترجمه ترگمان]در این حال، این نمای بی ironically، این نمای بی boorish را بر می گرداند تا روح هنرمند را پنهان بدارد
[ترجمه گوگل]در یک پیچ و تاب منحصر به فرد منحصر به فرد، نما غریبه تبدیل به پنهان کردن روح یک هنرمند

5. Warren Clarke makes a superbly unattractive and boorish Vic, face in repose like a flat tyre.
[ترجمه ترگمان]وارن کلارک چهره جذاب و خشنی دارد و با چهره ای مثل لاستیک پنچر، صورتش را مثل لاستیک پنچر در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]وارن کلارک یک ویک فوق العاده غیر قابل جذب و بی نظیر می سازد، مانند یک تایر صاف، به صورت ناگهانی ظاهر می شود

6. He is boorish and rash, so he always brings trouble to his family.
[ترجمه ترگمان]گستاخ و بی پروا است، بنابراین همیشه برای خانواده اش دردسر درست می کند
[ترجمه گوگل]او غم انگیز و خسته است، بنابراین او همیشه به خانواده اش دچار مشکل می شود

7. Boorish, lovely or optimistic, minces are embodied in the Flower-Drum, and becomes a part of their lives, on the other hand as a folk-custom acculturation.
[ترجمه ترگمان]boorish، دوست داشتنی یا خوش بین، minces در گل - درم مجسم می شوند و بخشی از زندگی شان، از سوی دیگر به عنوان فرهنگی سنتی رسم می شوند
[ترجمه گوگل]غریب، دوست داشتنی و یا خوش بینانه، قارچ ها در Flower-Drum تجسم می یابند، و بخشی از زندگی آنها، از سوی دیگر، به عنوان یک متفکر عامیانه سفارشی می شود

8. Angered at the boorish behavior of a passenger, he picked up the intercom, loudly submitted his resignation, pulled the ripcord, grabbed two beers and slid down the escape chute.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند و رسمی یک مسافر، تلفن داخلی را برداشت و با صدای بلند تسلیم شد و دو آبجو گرفت و از سرسره فرار پایین سرید
[ترجمه گوگل]خشمگین با رفتار بی نظیر یک مسافر، او را به سمت داخلی سوق داد، با صدای بلند به استعفای خود رسیده، ریل کور را برداشت، دو آبجو را برداشت و به طرف فرار فرار کرد

9. Churlish: like, or befitting a churl ; boorish or vulgar.
[ترجمه ترگمان]مثل، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه
[ترجمه گوگل]چرت زدن مانند، یا مناسب برای یک کرگدن؛ خفیف یا بدبینانه

10. He knew her husband was very boorish and often striked her.
[ترجمه ترگمان]می دانست که شوهرش خیلی بی نزاکت است و اغلب از او خوشش می آید
[ترجمه گوگل]او می دانست که شوهرش اغراق آمیز و اغلب او را رنج می دهد

11. That is indeed boorish and not the behaviour of our readers.
[ترجمه ترگمان]این واقعا boorish است و نه رفتار خوانندگان ما
[ترجمه گوگل]این در واقع غفلت است و نه رفتار خوانندگان ما

12. His manner seemed rather boorish.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که رفتار دوستانه ای دارد
[ترجمه گوگل]شیوه او به نظر می رسید وحشیانه تر است

13. Though the man I introduced to you last night looks somewhat boorish, he is a diamond in the rough.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه آن مرد که دیشب به شما معرفی کردم، مثل این بود که او الماس بسیار خشن و خشن است
[ترجمه گوگل]اگرچه مردی که به شما معرفی کرد شب گذشته به نظر می رسد کمی خشن است، او الماس در خشن است

14. Kersey lit a cigarette; before uttering a word he was finding out how the accountant reacted to boorish police tactics.
[ترجمه ترگمان]kersey یک سیگار روشن کرد؛ پیش از آنکه کلمه ای بر زبان آورد، متوجه شد که چگونه حسابدار به شیوه های رسمی پلیس رفتار می کند
[ترجمه گوگل]کرزی یک سیگار را روشن کرد؛ قبل از بیان یک کلمه او متوجه شد که چگونه حسابدار واکنش نشان داد تا تاکتیک های پلیس را خفه کند


کلمات دیگر: