1. Patrick's boorish rudeness soon drove Monica's friends away.
[ترجمه ترگمان]رفتار رسمی \"پاتریک\" خیلی زود دوستای \"مونیکا\" رو از بین برد
[ترجمه گوگل]زود رنجی پاتریک به زودی دوستان مونیکا را دور برد
2. I found him rather boorish and aggressive.
[ترجمه ترگمان]او را نسبتا خشن و خشن پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من او را وحشیانه و تهاجمی یافتم
3. He disgusted many with his boorish behaviour.
[ترجمه ترگمان]از رفتار بی نزاکت او خیلی بدش می آمد
[ترجمه گوگل]او بسیاری را با رفتار غم انگیز خود عصبانی کرد
4. In an ironically tender twist, the boorish facade turns out to conceal the soul of an artist.
[ترجمه ترگمان]در این حال، این نمای بی ironically، این نمای بی boorish را بر می گرداند تا روح هنرمند را پنهان بدارد
[ترجمه گوگل]در یک پیچ و تاب منحصر به فرد منحصر به فرد، نما غریبه تبدیل به پنهان کردن روح یک هنرمند
5. Warren Clarke makes a superbly unattractive and boorish Vic, face in repose like a flat tyre.
[ترجمه ترگمان]وارن کلارک چهره جذاب و خشنی دارد و با چهره ای مثل لاستیک پنچر، صورتش را مثل لاستیک پنچر در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]وارن کلارک یک ویک فوق العاده غیر قابل جذب و بی نظیر می سازد، مانند یک تایر صاف، به صورت ناگهانی ظاهر می شود
6. He is boorish and rash, so he always brings trouble to his family.
[ترجمه ترگمان]گستاخ و بی پروا است، بنابراین همیشه برای خانواده اش دردسر درست می کند
[ترجمه گوگل]او غم انگیز و خسته است، بنابراین او همیشه به خانواده اش دچار مشکل می شود
7. Boorish, lovely or optimistic, minces are embodied in the Flower-Drum, and becomes a part of their lives, on the other hand as a folk-custom acculturation.
[ترجمه ترگمان]boorish، دوست داشتنی یا خوش بین، minces در گل - درم مجسم می شوند و بخشی از زندگی شان، از سوی دیگر به عنوان فرهنگی سنتی رسم می شوند
[ترجمه گوگل]غریب، دوست داشتنی و یا خوش بینانه، قارچ ها در Flower-Drum تجسم می یابند، و بخشی از زندگی آنها، از سوی دیگر، به عنوان یک متفکر عامیانه سفارشی می شود
8. Angered at the boorish behavior of a passenger, he picked up the intercom, loudly submitted his resignation, pulled the ripcord, grabbed two beers and slid down the escape chute.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند و رسمی یک مسافر، تلفن داخلی را برداشت و با صدای بلند تسلیم شد و دو آبجو گرفت و از سرسره فرار پایین سرید
[ترجمه گوگل]خشمگین با رفتار بی نظیر یک مسافر، او را به سمت داخلی سوق داد، با صدای بلند به استعفای خود رسیده، ریل کور را برداشت، دو آبجو را برداشت و به طرف فرار فرار کرد
9. Churlish: like, or befitting a churl ; boorish or vulgar.
[ترجمه ترگمان]مثل، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه، ای نه
[ترجمه گوگل]چرت زدن مانند، یا مناسب برای یک کرگدن؛ خفیف یا بدبینانه
10. He knew her husband was very boorish and often striked her.
[ترجمه ترگمان]می دانست که شوهرش خیلی بی نزاکت است و اغلب از او خوشش می آید
[ترجمه گوگل]او می دانست که شوهرش اغراق آمیز و اغلب او را رنج می دهد
11. That is indeed boorish and not the behaviour of our readers.
[ترجمه ترگمان]این واقعا boorish است و نه رفتار خوانندگان ما
[ترجمه گوگل]این در واقع غفلت است و نه رفتار خوانندگان ما
12. His manner seemed rather boorish.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که رفتار دوستانه ای دارد
[ترجمه گوگل]شیوه او به نظر می رسید وحشیانه تر است
13. Though the man I introduced to you last night looks somewhat boorish, he is a diamond in the rough.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه آن مرد که دیشب به شما معرفی کردم، مثل این بود که او الماس بسیار خشن و خشن است
[ترجمه گوگل]اگرچه مردی که به شما معرفی کرد شب گذشته به نظر می رسد کمی خشن است، او الماس در خشن است
14. Kersey lit a cigarette; before uttering a word he was finding out how the accountant reacted to boorish police tactics.
[ترجمه ترگمان]kersey یک سیگار روشن کرد؛ پیش از آنکه کلمه ای بر زبان آورد، متوجه شد که چگونه حسابدار به شیوه های رسمی پلیس رفتار می کند
[ترجمه گوگل]کرزی یک سیگار را روشن کرد؛ قبل از بیان یک کلمه او متوجه شد که چگونه حسابدار واکنش نشان داد تا تاکتیک های پلیس را خفه کند