کلمه جو
صفحه اصلی

blood feud


معنی : کینه و عداوت خانوادگی، دشمنی دیرین
معانی دیگر : کینه وعداوت خانوادگی، دشمنی دیرین

انگلیسی به فارسی

کینه و دشمنی خانوادگی، دشمنی دیرین


دشمنی خون، کینه و عداوت خانوادگی، دشمنی دیرین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an ongoing, bitter conflict or fight between families.
مشابه: feud

• fight between members of a family

مترادف و متضاد

کینه و عداوت خانوادگی (اسم)
blood feud

دشمنی دیرین (اسم)
blood feud

bitter conflict


Synonyms: bad blood, conflict, falling out, family feud, feud, fight, grudge, vendetta


جملات نمونه

1. Blood feuds and general gangsterism added to the local crime rate.
[ترجمه ترگمان]دشمنی های خونی و gangsterism عمومی به نرخ جنایت محلی می افزودند
[ترجمه گوگل]جرایم خون و گانگستری عمومی به میزان جرایم محلی افزوده شد

2. But they also engaged in blood feuds, which were outlawed under Communist rule.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در دشمنی های خونی شرکت کردند که تحت حکومت کمونیستی غیر قانونی بودند
[ترجمه گوگل]اما آنها همچنین درگیر گرسنگی خون بودند که تحت حکومت کمونیستی غیرقانونی بودند

3. Rangers' supporters replied in kind, and so the blood feud went on and on - and continues to this day.
[ترجمه ترگمان]طرفداران رنجرز به نوعی پاسخ دادند، و بنابراین دشمنی خون ادامه یافت و تا امروز ادامه یافت
[ترجمه گوگل]طرفداران رنجرز به گونه ای پاسخ دادند، و به همین ترتیب گدایان خون ادامه یافتند و تا امروز ادامه دارند

4. There is little middle ground in the ancient blood feud between trial lawyers and the insurance industry.
[ترجمه ترگمان]بین وکلای دادگاه و صنعت بیمه میان وکلای دادگاه و بیمه عمر کمی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان دشمن خون وحشی بین وکلای دادگاه و صنعت بیمه وجود دارد

5. I come from a family where blood feuds are not only tolerated, but actively encouraged.
[ترجمه ترگمان]من از خانواده ای آمده ام که دشمنی های خونی تنها تحمل می شوند، اما فعالانه تشویق می شوند
[ترجمه گوگل]من از خانوادهیی آمدهام که در آن خونهای متضاد نه تنها تحمل میشوند، بلکه به طور فعال تشویق میشوند

6. Obama cannot afford to keep ignoring this blood feud.
[ترجمه ترگمان]اوباما نمی تواند این دشمنی را نادیده بگیرد
[ترجمه گوگل]اوباما نمی تواند این ننگ خون را نادیده بگیرد

7. This can be understood as a blood feud between two families, " Mr Atalay said.
[ترجمه ترگمان]این مساله می تواند به عنوان یک دشمنی خونی بین دو خانواده درک شود \"
[ترجمه گوگل]آقای Atalay گفت: این می تواند به عنوان یک خصومت خون بین دو خانواده در نظر گرفته شود

8. Turkey has fought Kurdish separatists in the area for 25 years, but this attack has been linked to a local "blood feud" and a pro-Turkish militia.
[ترجمه ترگمان]ترکیه به مدت ۲۵ سال با جدایی طلبان کرد در این منطقه جنگیده است، اما این حمله به \"دشمنی خون\" محلی و یک شبه نظامیان طرفدار ترکیه متصل شده است
[ترجمه گوگل]ترکیه در 25 سال به جدایی طلبان کرد در این منطقه مبارزه کرده است، اما این حمله به یک 'غرق خون' و یک شبه نظامی طرفدار ترکیه مرتبط است

9. This blood feud was handed down from generation to generation.
[ترجمه ترگمان]این دشمنی خون از نسلی به نسل دیگر منتقل شد
[ترجمه گوگل]این گناه خون از نسلی به نسل منتقل شد

10. There was a blood feud between the two families.
[ترجمه ترگمان]بین دو خانواده دشمنی بود
[ترجمه گوگل]در میان دو خانواده یک خونریزی خون وجود داشت

11. BOSTON(AP) Big moments have defined the Lakers-Celtics blood feud, and in their first get together in 21 years, a kid from Los Angeles gave Boston one to remember.
[ترجمه ترگمان]BOSTON (AP)Big (AP)Big (AP)the Lakers را تعریف کرده اند، و در اولین آن ها در ۲۱ سال، کودکی از لس انجلس به بوستون داد تا به خاطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]BOSTON (AP) لحظه های بزرگ دچار خون آشام لیکرز-سلتیک را تعریف کرده اند و در 21 سالگی آنها با یکدیگر از یک لس آنجلس به بوستون یاد می شود

12. He dumped the books at his family's house while he and his brothers went out to enact a blood feud against another man.
[ترجمه ترگمان]او کتاب ها را در خانه خانواده اش گذاشته بود در حالی که او و برادرانش برای انجام دشمنی با یک مرد دیگر بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]او کتاب ها را در خانه ی خانواده اش ریخت، در حالی که او و برادرانش در جریان یک انفجار خون علیه یک مرد دیگر قرار گرفتند

13. Owning all these, looking should be very happy just BE, but he carries on the back the blood feud of that wave household.
[ترجمه ترگمان]با تمام اینها، نگاه کردن باید خیلی خوشحال باشد، اما او on خون خانواده موج را پشت سر می گذارد
[ترجمه گوگل]داشتن همه اینها، به نظر می رسد باید بسیار خوشحال فقط BE، اما او پشت دروغ خون آن خانواده موج است

14. Wu did not forget of course, revenge, lu nine break in one fell swoop Wu Jun, Chu Ying Du, Ping Wu dug tomb Bianshi three hundred, at a blood feud.
[ترجمه ترگمان]وو از یاد نمی برد، انتقام، lu نه درهم شکستن در یکی از آن ها با Wu جون، چو Ying دو، Ping وو، که سیصد سال داشت و در یک دشمنی خون حفر شده بود، به باد افتاد
[ترجمه گوگل]وو البته فراموش نکنید، انتقام، LU نه شکستن در یک سقوط کرد وو ژوئن، چو یینگ دو، Ping وو ریختن آرامگاه Bianshi سه صد، در غضب خون


کلمات دیگر: