1. an anatomical atlas
کتاب جامع کالبدشناسی،اطلس کالبدشناسی
2. the anatomical lore accepted by all
دانش کالبد شناسی مورد قبول همگان
3. Certain anatomical shapes such as legs, arms, necks, feet or wings tend to give the game away.
[ترجمه ترگمان]برخی اشکال تشریحی از قبیل پاها، بازوها، گردن، پا و یا بال ها تمایل دارند بازی را کنار بگذارند
[ترجمه گوگل]برخی از شکل های آناتومیک مانند پاها، بازوها، گردن، پاها یا بال ها تمایل دارند تا بازی را دور بزنند
4. All the veins were visible, like an anatomical diagram with a celluloid overlay.
[ترجمه ترگمان]همه رگ ها قابل رویت بودند، مثل یک طرح تشریحی، که a celluloid
[ترجمه گوگل]تمام رگه ها، مانند نمودار تشریحی با پوشش سلولیوئیدی، قابل مشاهده بودند
5. At the gross anatomical level the optic tract can be seen to terminate in a number of discrete relays in the brainstem.
[ترجمه ترگمان]در سطح تشریحی ناخالص، دستگاه بینایی را می توان دید که در تعدادی از رله های گسسته در the به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]در سطح آناتومیک ناخوشایند، در برخی از رله های گسسته در مغز می توان از دستگاه های نوری استفاده کرد
6. In fact the brain has considerable anatomical scope for being interactive.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت مغز دامنه تشریحی قابل توجهی برای تعاملی بودن دارد
[ترجمه گوگل]در واقع مغز دارای دامنه آناتومیکی قابل توجهی برای تعامل است
7. The temporal changes in segmental expression and anatomical variation induced by retinoic acid are summarized in Fig.
[ترجمه ترگمان]تغییرات موقتی در بیان segmental و تغییرات تشریحی ناشی از retinoic اسید در شکل شکل خلاصه شده است
[ترجمه گوگل]تغییرات زمانی در بیان بیان و تغییرات آناتومیکی ناشی از اسید رتینوئیک در شکل زیر خلاصه می شود
8. Show us your, uh, dominant anatomical feature.
[ترجمه ترگمان] برنامه آناتومی بدن رو نشونمون بده
[ترجمه گوگل]ویژگی های آناتومیک غالب شما را به ما نشان می دهد
9. They will find anatomical and physiological features which are the product of an evolutionary history.
[ترجمه ترگمان]آن ها ویژگی های تشریحی و فیزیولوژیکی را پیدا خواهند کرد که محصول یک تاریخ تکاملی است
[ترجمه گوگل]آنها ویژگی های تشریحی و فیزیولوژیکی پیدا خواهند کرد که محصول یک تاریخ تکاملی هستند
10. The chicken in the biryani bore a worrying anatomical resemblance to cat.
[ترجمه ترگمان]جوجه در the نسبت به گربه شباهت زیادی به گربه داشت
[ترجمه گوگل]مرغ در بریانی، شباهت آناتومیک نگرانی به گربه داشت
11. In 1846 Edward Mayhew resigned as anatomical teacher at the College.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۶ ادوارد میهو به عنوان معلم کالبدشناسی کالج استعفا داد
[ترجمه گوگل]در سال 1846 ادوارد میچو به عنوان معلم تشریحی کالج ترک کرد
12. Histological findings were related to these anatomical landmarks.
[ترجمه ترگمان]یافته های Histological مربوط به این نشانه های تشریحی بودند
[ترجمه گوگل]یافته های بافت شناسی مربوط به این نشانه های تشریحی بود
13. As a visual aid to anatomical familiarity, a reference book such as this has undoubted value.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کمک بصری برای آشنایی تشریحی، یک کتاب مرجع از جمله این، ارزش غیرقابل انکاری دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک راهنمائی بصری برای آشنایی آناتومیک، یک کتاب مرجع مانند این بدون شک ارزش دارد
14. His primary insight being anatomical, Kuypers was concerned with increasingly powerful ways of tracing fibre connections.
[ترجمه ترگمان]بینش اولیه او آناتومی بود و به روش های فزاینده ای برای ردیابی اتصالات الیاف مورد توجه بود
[ترجمه گوگل]بینش اصلی او آناتومیک است، کوئیپر با روش های فزاینده ای برای یافتن اتصالات فیبر نگران بود