کلمه جو
صفحه اصلی

antagonize


معنی : مخالف کردن، دشمن کردن، ضدیت کردن
معانی دیگر : (بر ضد کسی) برانگیختن، درافتادن، (باکسی) بد شدن، هم ستیزی کردن، مخالفت کردن، (دارو و غیره) خنثی کردن، اثر متقابل داشتن

انگلیسی به فارسی

مخالف کردن، دشمن کردن


مقابله با آن، مخالف کردن، دشمن کردن، ضدیت کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: antagonizes, antagonizing, antagonized
مشتقات: antagonizable (adj.)
(1) تعریف: to bring on the hostility of; make an enemy of.
مترادف: alienate
متضاد: conciliate, pacify, placate
مشابه: anger, annoy, disaffect, embitter, estrange, irritate, offend, provoke, repel

- He antagonized the other players by cheating often.
[ترجمه ترگمان] او اغلب با تقلب بازیکنان دیگر را فریب می دهد
[ترجمه گوگل] او اغلب با تقلب با بازیکنان دیگر مخالفت کرد

(2) تعریف: to oppose (someone).
مترادف: oppose, resist
مشابه: contradict, counteract, cross, dispute, oppugn

• cause to hate, make an enemy of; cause hostility, provoke antagonism; oppose, counteract (also antagonise)
if you antagonize someone, you make them feel angry or hostile towards you.

مترادف و متضاد

مخالف کردن (فعل)
disagree, antagonize, disaccord, reluctate

دشمن کردن (فعل)
antagonize

ضدیت کردن (فعل)
antagonize, defy, oppose, show enmity or hostility

cause problem; oppose


Synonyms: alienate, anger, annoy, counteract, estrange, insult, irritate, neutralize, offend, repel, struggle, work against


Antonyms: agree, aid, help


جملات نمونه

1. Do not antagonize that woman,she is dangerous.
[ترجمه ترگمان] اون زن رو عصبانی نکن، اون خطرناکه
[ترجمه گوگل]آیا این زن مخالفت نکنید، او خطرناک است

2. It would be dangerous to antagonize him.
[ترجمه ترگمان] دشمن کردن اون خطرناکه
[ترجمه گوگل]خطرناک شدن او را به خطر می اندازد

3. He didn't want to antagonize her.
[ترجمه ترگمان]نمی خواست او را دشمن کند
[ترجمه گوگل]او نمی خواست که او را مخالفت کند

4. Not wishing to antagonize her further, he said no more.
[ترجمه ترگمان]دیگر میل نداشت او را دشمن کند و دیگر حرفی نزد
[ترجمه گوگل]او بیشتر مایل به مخالفت با او نبود

5. Don't antagonize the neighbours by making a noise.
[ترجمه ترگمان]با ایجاد سر و صدا با همسایه ها حرف نزن
[ترجمه گوگل]با ایجاد یک سر و صدا با همسایگان مخالفت نکنید

6. Some personalities antagonize;others simply annoy.
[ترجمه ترگمان]برخی از شخصیت ها با یکدیگر مخالفت می کنند؛ برخی دیگر تنها ناراحت می شوند
[ترجمه گوگل]بعضی از شخصیت ها مخالفند؛ دیگران به سادگی آزار می دهند

7. Matt wasn't the sort of man to antagonize people.
[ترجمه ترگمان]مت \"از اون آدم هایی نبود که آدما رو دشمن می کرد\"
[ترجمه گوگل]Matt نوعی مردی نبود که بتواند مردم را متهم کند

8. I moved slowly forward so as not to antagonize the two pendulums.
[ترجمه ترگمان]آهسته به جلو حرکت کردم تا آن دو نفر را با خودم دشمن نکنم
[ترجمه گوگل]من به آرامی به سمت جلو رفتم تا این دو پاندول را نداشته باشم

9. I cravenly agreed, simply in order not to antagonize and perhaps lose him.
[ترجمه ترگمان]من موافقت کردم، فقط برای اینکه با دشمن مخالفت کنم و شاید او را از دست بدهم
[ترجمه گوگل]من به طرز عجیبی موافقت کردم، به طوری که به آن متوسل نشدم و شاید او را از دست بدهم

10. You don't want to antagonize rich and powerful Emissaries, especially not on their own ship in deep space.
[ترجمه ترگمان]شما نمی خواهید با emissaries ثروتمند و قدرتمند برخورد کنید، خصوصا در مورد کشتی های خود در اعماق دریا
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید ضد امانتداران غنی و قدرتمند، به خصوص در کشتی خود را در فضای عمیق نیست

11. The White House does not want to antagonize Beijing.
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید نمی خواهد با پکن مخالفت کند
[ترجمه گوگل]کاخ سفید نمی خواهد با پکن مخالفت کند

12. And Victor Amadeus could not afford to antagonize them too deeply, for fear of their power as a class.
[ترجمه ترگمان]و ویکتور آمادئوس، که از ترس از قدرت خود به عنوان یک طبقه، نمی توانست بیش از حد با آن ها مخالفت کند
[ترجمه گوگل]و ویکتور امدوس نمی توانست بیش از حد عمیقا به ضد آن اعتراض کند، زیرا از ترس قدرت خود به عنوان یک طبقه

13. It was done to antagonize, not to amuse.
[ترجمه ترگمان]این کار برای دشمن کردن انجام شده بود نه برای سرگرم کردن
[ترجمه گوگل]این کار برای متقاعد کردن انجام شد، نه برای سرگرم کردن

14. Do not antagonize your customers.
[ترجمه ترگمان]با مشتریان خود مخالفت نکنید
[ترجمه گوگل]مشتریان خود را مخدوش نکنید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

He had antagonized all of the neighbors.

او همه‌ی همسایه‌ها را با خود بد کرده بود.


پیشنهاد کاربران

مبارزه کردن ( در برابر )


کلمات دیگر: