1. MacTavish was characteristically forthright in his reply.
[ترجمه ترگمان]MacTavish طبق معمول در جواب او به عمل آمد
[ترجمه گوگل]MacTavish به طور مشخصی در پاسخ خود درست بود
2. His forthright manner can be mistaken for rudeness.
[ترجمه ترگمان]رفتار صادقانه او ممکن است به خاطر گستاخی اشتباه باشد
[ترجمه گوگل]شیوه ای شایسته او می تواند به سبب زحمتی اشتباه گرفته شود
3. He spoke in a forthright manner but without anger.
[ترجمه ترگمان]بدون خشم و بدون خشم حرف می زد
[ترجمه گوگل]او به روش صریح، بدون خشم صحبت کرد
4. She answered in her usual forthright manner .
[ترجمه ترگمان]جما با همان روش همیشگی خود جواب داد:
[ترجمه گوگل]او با روش معمولی خود پاسخ داد
5. His forthright behavior offends some people.
[ترجمه ترگمان]رفتار رک گویی او به برخی از مردم توهین می کند
[ترجمه گوگل]رفتار راستش او برخی از افراد را متهم می کند
6. I admire her forthright way of dealing with people.
[ترجمه ترگمان]من روش forthright رو با مردم تحسین می کنم
[ترجمه گوگل]من او را به روش مستقیم برای برخورد با مردم تحسین می کنم
7. He has a reputation for being a forthright critic.
[ترجمه ترگمان]شهرت دارد که به عنوان یک منتقد بزرگ شهرت دارد
[ترجمه گوگل]او یک منتقد واقعی است
8. She's always been very forthright about her preferences.
[ترجمه ترگمان]همیشه در مورد سلیقه او خیلی صریح حرف می زند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد تنظیمات او بسیار صادق است
9. He gave a forthright answer.
[ترجمه ترگمان]جواب forthright داد
[ترجمه گوگل]او جواب درستی داد
10. Indeed, she would argue that her forthright and uncompromising approach is a vital element of her success.
[ترجمه ترگمان]در واقع، او استدلال می کند که رویکرد صراحت و صراحت او عامل حیاتی موفقیت او محسوب می شود
[ترجمه گوگل]در واقع، او استدلال می کند که رویکرد مستقیم و غیرمسئولانه او یک عنصر حیاتی از موفقیت او است
11. When it comes to racing etiquette and forthright language, Mario has few equals.
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به اتیکت زدن و صراحت زبان است، ماریو خیلی برابر است
[ترجمه گوگل]هنگامی که آن را به مسابقات اخلاق و زبان مستقیم می آید، ماریو چند برابر است
12. His best approach was to be forthright and fast.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه او این بود که صراحت و تندی داشته باشد
[ترجمه گوگل]بهترین روش او این بود که صبور و سریع باشد
13. Always a forthright woman, she incurred the wrath of the anti-abolitionists and her life was threatened.
[ترجمه ترگمان]همیشه یک زن رو راست، او خشم مخالفین برده داری را متحمل شد و زندگی اش مورد تهدید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]همیشه یک زن راستگو بود، او خشم اعضای ضد ائتلاف را متحمل شد و زندگی او تهدید شد
14. His purpose was more forthright than mine, looking for a new war to wipe out the stain of defeat.
[ترجمه ترگمان]هدف او بیشتر از مال من بود و دنبال یک جنگ جدید می گشت تا لکه شکست را محو کند
[ترجمه گوگل]هدف او درست از من بود، به دنبال یک جنگ جدید برای از بین بردن لکه شکست