کلمه جو
صفحه اصلی

civilize


معنی : متمدن کردن، متمدن شدن
معانی دیگر : متمدن کردن یا شدن، شهرا کردن، تعالی بخشیدن، تادیب کردن

انگلیسی به فارسی

متمدن کردن، متمدن شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: civilizes, civilizing, civilized
• : تعریف: to bring to an educated or refined condition; cause impulsive or destructive behavior to be voluntarily restrained.
مترادف: acculturate, humanize
مشابه: citify, cultivate, develop, educate, indoctrinate, sophisticate, tame

- They found a wild, mute child who had been living in a cave, and they attempted to civilize him.
[ترجمه ترگمان] آن ها یک کودک وحشی و خاموش که در غار زندگی می کردند پیدا کردند و سعی کردند او را متمدن کنند
[ترجمه گوگل] آنها یک کودک وحشی و بی صدا که در یک غار زندگی می کردند پیدا کردند و تلاش کردند تا او را تمدن دهند

• educate, cultivate, humanize, refine, tame (also civilise)
to civilize a person or society means to educate them and improve their way of life.

مترادف و متضاد

متمدن کردن (فعل)
civilize

متمدن شدن (فعل)
civilize

make cultured; develop


Synonyms: acculturate, acquaint, advance, better, cultivate, edify, educate, elevate, enlighten, ennoble, enrich, ethicize, foster, help forward, humanize, idealize, improve, indoctrinate, inform, instruct, polish, promote, reclaim, refine, sophisticate, spiritualize, tame, uplift


جملات نمونه

1. they tried to civilize savages
آنان سعی می کردند وحشیان را متمدن کنند.

2. we must find a teacher who can civilize these mischievous children
باید معلمی پیدا کنیم که این بچه های شرور را آدم کند.

3. Schools will help to civilize the wild tribes there.
[ترجمه ترگمان]مدارس به متمدن کردن قبایل وحشی در آنجا کمک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مدارس به تمدنی قبایل وحشی کمک خواهند کرد

4. The African countries hoped to civilize all the primitive tribes on the land.
[ترجمه ترگمان]کشورهای آفریقایی امیدوار بودند که همه قبایل بدوی را در این سرزمین متمدن کنند
[ترجمه گوگل]کشورهای آفریقایی امیدوار بودند که تمام قبایل اولیه موجود در زمین را تمدن دهند

5. The Romans set out to civilize the Ancient Britons.
[ترجمه ترگمان]رومیان برای متمدن کردن انگلیسی های کهنه عازم شدند
[ترجمه گوگل]رومی ها برای تمدن بریتانیای قدیم تصمیم گرفتند

6. We must civilize away the boy's bad habit.
[ترجمه ترگمان]باید عادت بد این پسر را متمدن کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید عادت بد پسر را تمیز دهیم

7. If you will civilize a man, begin with his grandmother.
[ترجمه ترگمان]اگر شما یک مرد را متمدن خواهید ساخت، با مادربزرگش شروع کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما انسان را تمدن دهید، با مادر بزرگ خود شروع کنید

8. Widow Douglas is trying to civilize me? and I won't stand for that.
[ترجمه ترگمان]بیوه دوگلاس داره سعی می کنه من رو متمدن کنه؟ و من تحمل آن را نخواهم داشت
[ترجمه گوگل]دیو داگلاس در تلاش است تا من را متمدن کند؟ و من برای آن ایستادم

9. The Romans hoped to civilize all the tribes in Europe.
[ترجمه ترگمان]رومیان امیدوار بودند که همه قبایل اروپا را متمدن کنند
[ترجمه گوگل]رومی ها امیدوار بودند که تمام قبایل را در اروپا تمدن دهند

10. Those facilities are intended to civilize people.
[ترجمه ترگمان]این امکانات برای متمدن کردن مردم در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]این امکانات در نظر گرفته شده برای تمدن مردم است

11. To civilize the barbarous people is not easy.
[ترجمه ترگمان]متمدن کردن مردم وحشی آسان نیست
[ترجمه گوگل]تمدن وحشیگری مردم آسان نیست

12. They tried to civilize the natives.
[ترجمه ترگمان]می کوشیدند تا بومیان را متمدن کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند بومیان را تمدن دهند

13. It takes years to civilize a racial war area.
[ترجمه ترگمان]متمدن ساختن یک منطقه جنگی نژادی سال ها طول می کشد
[ترجمه گوگل]سالها طول می کشد تا یک منطقه جنگی نژادی تمدن پیدا کند

14. Their objective was to civilize the conquered nations.
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها متمدن کردن ملت های تسخیر شده بود
[ترجمه گوگل]هدف آنها تمدن ملل فتح شده بود

They tried to civilize savages.

آنان سعی می‌کردند وحشیان را متمدن کنند.


The Romans considered themselves civilized.

رومی‌ها خود را متمدن می‌پنداشتند.


civilized and uncivilized

متمدن و بی‌تمدن، شهرا و ناشهرا


We must find a teacher who can civilize these mischievous children.

باید معلمی پیدا کنیم که این بچه‌های شرور را آدم کند.


پیشنهاد کاربران

متمدن

متمدن سازی


کلمات دیگر: