معنی : سه پایه، پیش بخاری
معانی دیگر : (هر یک از دو سه پایه ی آهنی که در داخل شومینه قرار می گیرد و هیزم را روی آن قرار می دهند) آهن اجاق، سه پایه ای که کنار بخاری می گذاشتند
andiron
معنی : سه پایه، پیش بخاری
معانی دیگر : (هر یک از دو سه پایه ی آهنی که در داخل شومینه قرار می گیرد و هیزم را روی آن قرار می دهند) آهن اجاق، سه پایه ای که کنار بخاری می گذاشتند
انگلیسی به فارسی
سه‌پایه، پیش‌بخاری، سه‌پایه ای که کنار بخاری می‌گذاشتند
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: one of a pair of metal structures that supports logs in a fireplace.
• one of two metal stands that hold logs in a fireplace
مترادف و متضاد
سه پایه (اسم)
stand, andiron, tripod, easel, trivet, trestle, holder, three-legged table
پیش بخاری (اسم)
fender, andiron
metal fireplace support
Synonyms: firedog, dog, dog iron
جملات نمونه
1. " Oh, if I only had a brass andiron - knob again!
[ترجمه ترگمان]اوه، اگه یه بار دیگه یه دستگیره برنجی داشته باشم \"
[ترجمه گوگل]'آه، اگر من فقط یک وارن داشتم - دستگیره دوباره!
[ترجمه گوگل]'آه، اگر من فقط یک وارن داشتم - دستگیره دوباره!
2. The andiron rose and fell twice more, just for insurance, and Leon Dennison never moved and never uttered a sound.
[ترجمه ترگمان]بخاری دیواری بالا رفت و دو بار دیگر افتاد، فقط به خاطر بیمه، و لئون Dennison هرگز تکان نخورد و هیچ صدایی از دهانش خارج نشد
[ترجمه گوگل]Andiron افزایش یافت و دو بار کاهش یافت، فقط برای بیمه، و لئون دنیسون هرگز نقل مکان کرد و هرگز صدا را نگفت
[ترجمه گوگل]Andiron افزایش یافت و دو بار کاهش یافت، فقط برای بیمه، و لئون دنیسون هرگز نقل مکان کرد و هرگز صدا را نگفت
3. Kraft had only to wipe off the andiron and a few ot her surfaces to eliminate any fingerprints he might have left behind.
[ترجمه ترگمان]فقط باید سه پایه را پاک می کرد و چند تایی از surfaces را از بین می برد تا اثر انگشتی را که ممکن بود پشت سر گذاشته باشد از بین ببرد
[ترجمه گوگل]کرافت تنها برای پاک کردن وینر و چند سطر از آن برای از بین بردن هر گونه اثر انگشتی که ممکن است پشت سر گذاشته شود، را از بین برد
[ترجمه گوگل]کرافت تنها برای پاک کردن وینر و چند سطر از آن برای از بین بردن هر گونه اثر انگشتی که ممکن است پشت سر گذاشته شود، را از بین برد
4. The andiron fire has life, the warmth isn't only a kind of feeling but also a kind of emotion.
[ترجمه ترگمان]آتش andiron زندگی دارد، گرما فقط نوعی احساس نیست، بلکه نوعی احساس است
[ترجمه گوگل]آتش وریرون زندگی است، گرما نه تنها نوعی احساس، بلکه نوعی احساس است
[ترجمه گوگل]آتش وریرون زندگی است، گرما نه تنها نوعی احساس، بلکه نوعی احساس است
5. It was his brass andiron knob!
[ترجمه ترگمان]آن دستگیره برنجی بخاری بود!
[ترجمه گوگل]این دستگیره ی برنجی او بود!
[ترجمه گوگل]این دستگیره ی برنجی او بود!
6. When a key turned in the lock, he stepped swiftly and noiselessly to the side of the door, a fireplace andiron held high overhead.
[ترجمه ترگمان]وقتی کلیدی در قفل شد، با گام های سریع و بی صدا به طرف در رفت، بخاری دیواری بالای سرش قرار داشت
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کلید در قفل تبدیل شد، او سریع و بی صدا به طرف درب رفت، یک شومینه و ارن بالا سربار بالا نگه داشته شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کلید در قفل تبدیل شد، او سریع و بی صدا به طرف درب رفت، یک شومینه و ارن بالا سربار بالا نگه داشته شد
کلمات دیگر: