کلمه جو
صفحه اصلی

animalcule


معنی : جانور کوچک، حیوانک
معانی دیگر : (مهجور) ریزجاندار (مانند میکروب و آمیب)، تک یاخته ی آغازی، جانور ذره بینی، pl جانور کوچک

انگلیسی به فارسی

جانور کوچک، حیوانک


animalcule، جانور کوچک، حیوانک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tiny or microscopic creature.

• germ, microscopic organism

مترادف و متضاد

جانور کوچک (اسم)
animalcule

حیوانک (اسم)
animalcule

جملات نمونه

1. This paper introduces several method to prevent animalcule reproducing in the pipe.
[ترجمه ترگمان]این مقاله چندین روش را برای جلوگیری از تکثیر animalcule در لوله معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله چندین روش برای جلوگیری از تولید مجدد حیوانات در لوله معرفی می کند

2. Animalcule fermentation is the basis of bioengineering as well as modern biology technology and bioengineering industrialization.
[ترجمه ترگمان]fermentation animalcule، پایه of و همچنین تکنولوژی مدرن زیست شناسی و bioengineering صنعتی است
[ترجمه گوگل]تخمیر Animalcule اساس مهندسی زیست شناسی و همچنین فن آوری زیست شناسی مدرن و صنعتی سازی زیستی مهندسی است

3. Animalcule fermentation engineering is the foundation of bioengineering as well as modern biotechnology and their industrialization.
[ترجمه ترگمان]مهندسی تخمیر animalcule بنیان of و بیوتکنولوژی مدرن و صنعتی شدن آن ها است
[ترجمه گوگل]مهندسی تخمیری Animalcule پایه مهندسی زیست شناسی و همچنین بیوتکنولوژی مدرن و صنعتی سازی آنهاست

4. Peter the Great was among the many celebrities who flocked to Delft to see the little animalcules for themselves.
[ترجمه ترگمان]پطر کبیر از جمله بسیاری از افراد مشهوری بود که برای دیدن the کوچک به دلفت سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]پیتر بزرگ یکی از مشهورترین افراد است که به دلفت سفر می کنند تا حیوانات کمی برای خودشان ببینند

5. I very much hope for an opportunity to study in the area of animalcule more comprehensively.
[ترجمه ترگمان]من خیلی امید دارم که فرصتی برای تحصیل در منطقه animalcule وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]من امیدوارم فرصتی برای مطالعه بیشتر در زمینه حیوانات بیشتر باشد

6. The invention discloses a manufacturing technology to mechanism boil off for ramie by animalcule.
[ترجمه ترگمان]اختراع این اختراع، یک تکنولوژی تولیدی را به منظور ایجاد یک مکانیزم برای ramie توسط animalcule، نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این اختراع تکنولوژی تولید را تشریح می کند تا مکانیزم را برای حیوان خانگی توسط رامی تهیه کند

7. Their are mainly used for cell breed in the field of biology, physic, animalcule, and gene.
[ترجمه ترگمان]آن ها عمدتا برای تولید سلولی در زمینه زیست شناسی، فیزیک، animalcule و ژن مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها عمدتا برای نژاد سلولی در زمینه زیست شناسی، فیزیک، حیوانات و ژن استفاده می شوند

8. Sampling hole has many small holes to reduce puffball superposition and reduce error of animalcule count.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از سوراخ کوچک دارای حفره های کوچک است تا برهم نهی را کاهش داده و خطای شمارش animalcule را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]سوراخ نمونه برداری دارای بسیاری از سوراخ های کوچک است که موجب کم رنگ شدن پف بال و کاهش تعداد خطوط حیوانات می شود

پیشنهاد کاربران

در گذشته ، این واژه برای اشاره به میکروارگانیسم ها به کار میرفت. یعنی جاندارانی که با چشم قابل مشاهده نیستند و برای دیدن شان باید از میکروسکوپ استفاده کرد. همه ی تک سلولی ها و برخی از پر سلولی ها، میکروارگانیسم ( microorganism ) هستند


کلمات دیگر: