کلمه جو
صفحه اصلی

anesthetize


معنی : بی هوش کردن
معانی دیگر : (پزشکی) بیهوش کردن، بی حس کردن، هوشبری کردن، داروی هوشبری دادن به، خسبانیدن

انگلیسی به فارسی

بی‌هوش کردن


بیهوش کردن، بی هوش کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: anaesthetizes, anesthetizes, anaesthetizing, anesthetizing, anaesthetized, anesthetized
مشتقات: anaesthetization (n.), anesthetization (n.)
• : تعریف: to render unable to perceive bodily sensations such as pain, esp. with an anesthetic.

• administer anesthetics, make unconscious, render insensible, reduce sensitivity to pain (also anesthetise)

مترادف و متضاد

بیهوش کردن (فعل)
stupefy, anaesthetise, anesthetize, anaesthetize, anesthetise, etherize

جملات نمونه

1. It was a fine example of the anesthetizing power of banality.
[ترجمه ترگمان]این یک نمونه عالی از قدرت anesthetizing banality بود
[ترجمه گوگل]این یک نمونه خوب از قدرت بیهوشی ضرب و شتم بود

2. I long for a pill that would anesthetize me, a blow to the head to bring darkness.
[ترجمه ترگمان]برای یک قرص که مرا بی هوش می کند، یک ضربه به سرم تا تاریکی را نابود کنم
[ترجمه گوگل]من برای یک قرص که من را بیهوش می کند طول می کشد، یک ضربه به سر برای آوردن تاریکی

3. With handlers using chain saws on the anesthetized 500-pound females, the 18-inch horns were cut back to six inches.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از اره زنجیره ای بر روی جنس anesthetized ۵۰۰ پوند، شاخ ۱۸ اینچی به ۶ اینچ کاهش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از handlers با استفاده از زنجیر اره در زنان بیهوشی 500 پوند، شاخ 18 اینچ به شش اینچ کاهش یافته است

4. to anesthetize with cocaine.
[ترجمه ترگمان]تا با کوکائین anesthetize کند
[ترجمه گوگل]با کوکائین بیهوش شود

5. To subject to the fumes of ether; anesthetize.
[ترجمه ترگمان]برای صحبت به دود اتر، بی هوش کردن
[ترجمه گوگل]به موضوع فرار از اتر؛ بیهوش کردن

6. Credit cards anesthetize the otherwise painful act of paying".
[ترجمه ترگمان]کارت های اعتباری به معنای تاوان otherwise است
[ترجمه گوگل]کارت های اعتباری بیهوش کردن در غیر این صورت دردناک عمل پرداخت

7. It is flammable, explosive, toxic and anesthetize nerve centres.
[ترجمه ترگمان]این مرکز دارای مراکز عصبی، انفجاری، سمی و بی حسش است
[ترجمه گوگل]این مواد مغناطیسی، انفجار، سم و بی حس کننده مرکز عصبی است

8. And if they come, we try to anesthetize ourselves as far as possible. We assume, stubbornly and unquestioningly, that permanence provides security and impermanence does not.
[ترجمه ترگمان]و اگر آن ها بیایند، ما سعی می کنیم تا جایی که ممکن است خود را بی هوش کنیم اینطور فرض می کنیم که دوام، سرسختانه و unquestioningly، امنیت و impermanence را تامین می کند
[ترجمه گوگل]و اگر آنها بیایند، سعی می کنیم که تا حد ممکن خودمان را ببخشیم ما معتقدیم، بی رحمانه و بدون شک، پایداری امنیت را فراهم می کند و بی نظمی نمی کند

9. You would hae to anesthetize them to take blood samples.
[ترجمه ترگمان]تو از هی هی استفاده می کنی تا نمونه خون بگیری
[ترجمه گوگل]شما می توانید آنها را بیهوش کنید تا نمونه های خون گرفته شوند

10. I don't think you have to anesthetize yourself.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم مجبور باشی بی هوش کنی
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم شما مجبور باشید خودتان را ببوسید

11. Next, anesthetize the female by placing her in the same dedicated anesthetic container. The procedure is identical to that described above.
[ترجمه ترگمان]سپس، با قرار دادن او در یک جعبه بی حسی موضعی، او را بی هوش کرد این روش مشابه آنچه در بالا توضیح داده شد، یک سان است
[ترجمه گوگل]بعد، زن را با بی حوصلگی قرار دهید و بگذارید آن را در همان ظرف مخصوص بیهوشی قرار دهید این روش همان است که در بالا توضیح داده شده است

12. Belladonnine can be used to sedate, anesthetize, alleviate pain, relieve spasm, reduce gland secretion and dilate the pupils of the eyes.
[ترجمه ترگمان]Belladonnine را می توان برای آرام کردن، بی حسش، تسکین درد، تسکین درد، کاهش ترشح غده و گشاد شدن مردمک چشم ها استفاده کرد
[ترجمه گوگل]بلادونین می تواند برای آرام سازی، بی حسی، کاهش درد، تسکین اسپاسم، ترشح غدد بزاقی و انعطاف پذیری دانش آموزان چشم استفاده شود

13. "The reason we studied redheads in the beginning, it was essentially an urban legend in the anesthesia community saying redheads were difficult to anesthetize, " Dr. Sessler said.
[ترجمه ترگمان]دکتر Sessler گفت: \" دلیل اینکه ما در ابتدا redheads را مطالعه کردیم، در اصل یک افسانه شهری در جامعه بی حسی بود و می گفت redheads کار دشواری است \"
[ترجمه گوگل]دکتر Sessler گفت: 'دلیل اینکه ما ابتدا در مورد موی سرخ مورد بررسی قرار گرفتیم، اساسا یک افسانه شهری در جامعه بیهوشی بود که موی سرخ ها دچار بی حسگی شده بودند

14. Chapter 47 - What Must I Consider to Safely Anesthetize Someone in the Office Setting?
[ترجمه ترگمان]فصل ۴۷ - چه چیزی باید در نظر گرفتن صحیح و صحیح بودن شخصی در تنظیمات اداری را در نظر داشته باشم؟
[ترجمه گوگل]فصل 47 - چه چیزی باید در نظر داشته باشم که به کسی ایمان داشته باشم؟

Before the operation, the patient was anesthetized.

پیش از عمل جراحی بیمار را بی‌هوش کردند.


پیشنهاد کاربران

بیهوشاندَن.
بیحساندَن.


کلمات دیگر: