1. 'Economical with the truth' is a circumlocution for 'lying'.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن حقیقت برای دروغ گفتن است
[ترجمه گوگل]'اقتصادی با حقیقت' یک دروغ است
2. He is a master at circumlocution.
[ترجمه ترگمان]مثل یک استاد پرت و پلا می گوید
[ترجمه گوگل]او استاد در محاصره است
3. Prefer the single word to the circumlocution.
[ترجمه ترگمان]حتی یک کلمه هم حرف نمی زد
[ترجمه گوگل]ترجیح داده تنها کلمه به circumlocution
4. Politicians are experts in circumlocution.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران در circumlocution متخصص هستند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران در معرض خطر هستند
5. Shakespeare's narration has an excess of artifice and circumlocution.
[ترجمه ترگمان]روایت شکسپیر بیش از حد تزویر و تزویر است
[ترجمه گوگل]روایت شکسپیر، بیش از حد عرفانی و عرفی است
6. The circumlocution "the game ended with a score that was not in our favor" should be replaced by "we lost the game. "
[ترجمه ترگمان]بازی با امتیازی به پایان رسید که به نفع ما نبود \"باید با\" ما بازی را از دست دادیم \" جایگزین شود
[ترجمه گوگل]وتفصیل باید جایگزین شود توسط �ما بازی را از دست داد، بازی با یک امتیاز است که نه به نفع ما به پایان رسید '
7. He is a master at circumlocution, but it's easier for me to understand him now than before.
[ترجمه ترگمان]برای من بهتر از قبل است که او را درک کنم، اما حالا برایم آسان است که او را درک کنم
[ترجمه گوگل]او استاد در محاصره است، اما برای من آسان تر است تا او را درک کنید از قبل
8. With typical circumlocution, King Abdullah of Saudi Arabia recently said as much.
[ترجمه ترگمان]با circumlocution معمول، ملک عبدالله از عربستان سعودی اخیرا گفته است
[ترجمه گوگل]پادشاه عبدالله، عربستان سعودی، به طور معمول در مورد وقایع اخیر گفت:
9. This sort of ritual circumlocution is common to many parts of mathematics.
[ترجمه ترگمان]این نوع آداب و رسوم در بسیاری از قسمت های ریاضیات متداول است
[ترجمه گوگل]این نوع تقلید آیینی برای بسیاری از بخش های ریاضیات رایج است
10. " The wife of your father's brother " is a circumlocution for " your aunt ".
[ترجمه ترگمان]همسر برادر شما \"circumlocution\" برای \"خاله ات\" است
[ترجمه گوگل]'همسر برادر پدرت' برای 'عمه تو' محفوظ است
11. Instances are quoted of highly contrived antithesis, of mixed metaphor and elaborate circumlocution.
[ترجمه ترگمان]از antithesis بسیار ماهرانه، از metaphor آمیخته و circumlocution استادانه نقل شده است
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از آنتیبادی بسیار متشکل از استعاره مخلوط و محرمانه دقیق نقل شده است
12. And it does always appear possible to translate from one language to another even if circumlocution is required.
[ترجمه ترگمان]و این کار همیشه ممکن است از یک زبان به زبان دیگر، حتی اگر لازم باشد، ترجمه شود
[ترجمه گوگل]و همیشه ممکن است برای ترجمه از یک زبان به زبان دیگر حتی اگر مورد نیاز است
13. The musical beauty, moreover, is shown by the aesthetics of equilibrium, complication, cadence and of circumlocution.
[ترجمه ترگمان]زیبایی موسیقی نیز به زیبایی تعادل، پیچیدگی، وزن و of نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، زیبایی موسیقی نیز از زیبایی شناسی تعادل، عارضه، گسستگی و عارضه نشان داده شده است
14. Good writers differ from poor writers in the use of strategies of adjusting or approximating the message, using circumlocution or synonym, discussing feelings with others, and empathizing with others.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان خوب از نویسندگان ضعیف در استفاده از استراتژی های تنظیم یا تقریب پیام، با استفاده از circumlocution یا synonym، با استفاده از circumlocution یا synonym، و empathizing کردن با دیگران متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]نویسنده های خوب با استفاده از استراتژی های تنظیم یا تقلید پیام، با استفاده از محدوده یا مترادف، بحث در مورد احساسات با دیگران و همدردی با دیگران، نویسندگان ضعیف را متفاوت می دانند