برگزیدن، انتخاب کردن، سوا کردن
decide on
برگزیدن، انتخاب کردن، سوا کردن
جملات نمونه
1. We'll decide on our team as and when we qualify for the competition.
[ترجمه ترگمان]ما در مورد تیم خود تصمیم گیری خواهیم کرد و زمانی که به رقابت ادامه می دهیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد تیم ما تصمیم می گیریم وقتی که ما برای رقابت انتخاب می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد تیم ما تصمیم می گیریم وقتی که ما برای رقابت انتخاب می کنیم
2. What made you decide on a career as a vet?
[ترجمه ترگمان]چی باعث شد که به عنوان یه دامپزشک تصمیم بگیری؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی شما را به عنوان یک دامپزشک انتخاب کرد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی شما را به عنوان یک دامپزشک انتخاب کرد؟
3. In the first place, we should decide on one program.
[ترجمه ترگمان]در وهله اول، ما باید در مورد یک برنامه تصمیم گیری کنیم
[ترجمه گوگل]در وهله اول ما باید بر روی یک برنامه تصمیم بگیریم
[ترجمه گوگل]در وهله اول ما باید بر روی یک برنامه تصمیم بگیریم
4. We'll decide on the team as and when we qualify.
[ترجمه ترگمان]ما درباره تیم تصمیم گیری خواهیم کرد و وقتی واجد شرایط هستیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد تیم تصمیم خواهیم گرفت
[ترجمه گوگل]ما در مورد تیم تصمیم خواهیم گرفت
5. Vietnam is trying to decide on its course for the future.
[ترجمه ترگمان]ویتنام در تلاش است تا در مسیر خود برای آینده تصمیم گیری کند
[ترجمه گوگل]ویتنام سعی دارد تا در مورد آینده خود تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]ویتنام سعی دارد تا در مورد آینده خود تصمیم بگیرد
6. We're still trying to decide on a venue.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم سعی می کنیم روی یه تالار تصمیم بگیریم
[ترجمه گوگل]ما هنوز سعی در تصمیم گیری در مورد محل برگزاری
[ترجمه گوگل]ما هنوز سعی در تصمیم گیری در مورد محل برگزاری
7. It's the committee's job to decide on matters of ethics.
[ترجمه ترگمان]این وظیفه کمیته است که درباره موضوعات اخلاقی تصمیم گیری کند
[ترجمه گوگل]این کمیته کار تصمیم گیری در امور اخلاقی است
[ترجمه گوگل]این کمیته کار تصمیم گیری در امور اخلاقی است
8. If the answer is 'yes', then we must decide on an appropriate course of action.
[ترجمه ترگمان]اگر پاسخ بله باشد، پس باید در مورد یک مسیر مناسب تصمیم گیری کنیم
[ترجمه گوگل]اگر پاسخ 'بله' باشد، ما باید در مورد مسیر مناسب تصمیم بگیریم
[ترجمه گوگل]اگر پاسخ 'بله' باشد، ما باید در مورد مسیر مناسب تصمیم بگیریم
9. They had a quick confab to decide on a possible design.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تصمیم سریع برای تصمیم گیری در مورد یک طرح ممکن داشتند
[ترجمه گوگل]آنها تصحیح سریع را برای تصمیم گیری در طراحی احتمالی داشتند
[ترجمه گوگل]آنها تصحیح سریع را برای تصمیم گیری در طراحی احتمالی داشتند
10. Let's put our heads together and decide on a plan of action.
[ترجمه ترگمان]بیایید سر خود را جمع و جور کنیم و تصمیم بگیریم که عملی انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید سرمان را کنار هم بگذاریم و تصمیم گیری در مورد یک برنامه عملی انجام دهیم
[ترجمه گوگل]بیایید سرمان را کنار هم بگذاریم و تصمیم گیری در مورد یک برنامه عملی انجام دهیم
11. We must decide on our target market, then zero in on it.
[ترجمه ترگمان]ما باید در مورد بازار هدف خود تصمیم بگیریم، سپس صفر روی آن
[ترجمه گوگل]ما باید در بازار هدف خود تصمیم بگیریم و سپس آن را به صفر برسانیم
[ترجمه گوگل]ما باید در بازار هدف خود تصمیم بگیریم و سپس آن را به صفر برسانیم
12. I can't decide on who to invite.
[ترجمه ترگمان]نمی توانم تصمیم بگیرم چه کسی را دعوت کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصمیم بگیرم که چه کسی دعوت کند
[ترجمه گوگل]من نمی توانم تصمیم بگیرم که چه کسی دعوت کند
13. He had only a few moments to decide on what he should do.
[ترجمه ترگمان]فقط چند لحظه فرصت داشت که تصمیم بگیرد چه کار باید بکند
[ترجمه گوگل]او فقط چند لحظه داشت که تصمیم بگیرد چه کاری باید انجام دهد
[ترجمه گوگل]او فقط چند لحظه داشت که تصمیم بگیرد چه کاری باید انجام دهد
14. Local authorities no longer have the discretion to decide on rebates, and the rebates are very limited.
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی دیگر اختیار تصمیم گیری در مورد تخفیف ها را ندارند و تخفیف بسیار محدود است
[ترجمه گوگل]مقامات محلی دیگر اختیار تصمیم گیری در مورد تخفیف ها را ندارند و تخفیف ها بسیار محدود است
[ترجمه گوگل]مقامات محلی دیگر اختیار تصمیم گیری در مورد تخفیف ها را ندارند و تخفیف ها بسیار محدود است
15. The European Court will decide on the legality of his claim.
[ترجمه ترگمان]دادگاه اروپا درباره قانونی بودن ادعایش تصمیم گیری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه اروپا تصمیم میگیرد که قانونی بودن ادعای او چیست
[ترجمه گوگل]دادگاه اروپا تصمیم میگیرد که قانونی بودن ادعای او چیست
پیشنهاد کاربران
a course of study or a career
( Decide ( on/upon ) ( something/somebody
انتخاب کردن کسی یا چیزی بعد از اندیشیدن زیاد درباره آن
انتخاب کردن کسی یا چیزی بعد از اندیشیدن زیاد درباره آن
تعیین کردن، گزیدن
اگر بعد از decide on خواستیم فعل دیگری استفاده کنیم فعل با ing استفاده می کنیم
We decided on selling house
We decided on selling house
کلمات دیگر: