1. the weather was cold and blustery
هوا سرد و پر باد بود.
2. The day was cold and blustery.
[ترجمه ترگمان]هوا سرد و تند بود
[ترجمه گوگل]روز سرد و خفیف بود
3. It was a cold blustery day.
[ترجمه ترگمان]روز بدی بود
[ترجمه گوگل]این یک روز خون آشام بود
4. The blustery winds of spring had dropped to a gentle breeze.
[ترجمه ترگمان]باد تندی می وزید و باد تندی می وزید
[ترجمه گوگل]بادهای شفاف از بهار به یک نسیم ملایم افتادند
5. The keen blustery morning summoned up exactly the braced mood she sought to capture.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد خانم ویزلی با دقت تمام حالت آماده را فرا خواند و سعی کرد تا او را دستگیر کند
[ترجمه گوگل]صبح زود از خواب بیدار شدم، دقیقا روحیه ای را که او به دنبالش بود، فراخوانده بود
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
7. Having nothing better to do on a blustery Sunday, I decided to amble along on one.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که در یک روز یک روز از این کار منصرف شوم، تصمیم گرفتم که روی یکی از آن ها بگذرم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم تا یکشنبه در یک فلاشینگ با هیچ چیز بهتر کار نکنم
8. Outside it was cold and blustery, speckled with droplets of water gusting against his face.
[ترجمه ترگمان]بیرون هوا سرد و طوفانی بود و با قطرات آب در هوا جریان داشت
[ترجمه گوگل]در خارج از آن سرما و خونریزی بود، که با قطره های آب بر روی صورتش خیره شده بود
9. The second, on a blustery Sunday in October, was more frustrating.
[ترجمه ترگمان]دوم، در یک روز یکشنبه در ماه اکتبر، آزاردهنده بود
[ترجمه گوگل]دومین روز یکشنبه در ماه اکتبر، بیشتر خسته کننده بود
10. Wind resistance: I had no complaints even on blustery days with snow underfoot.
[ترجمه ترگمان]مقاومت باد: حتی در روزه ای blustery با پای برف هیچ شکایتی نداشتم
[ترجمه گوگل]مقاومت در برابر باد من حتی در روزهای خون آشام شکاری نداشتم
11. The warmth that I enjoy inside on this blustery day comes from the burning of red maple and ash.
[ترجمه ترگمان]گرمایی که من در این روز blustery از آن لذت می برم از سوزاندن افرا و افرا قرمز است
[ترجمه گوگل]گرما که من در این روز از خونریزی لذت می برم، از سوختن قرمز افرا و خاکستر می آید
12. Now, she stammered in his presence, gone the blustery Trudy her girlfriends knew.
[ترجمه ترگمان]با لکنت گفت: - حالا، اون با لکنت زبون اون و دوست دخترش از بین رفت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، او در حضور او stammered، رفته Blustery Trudy دوست دخترش می دانستند
13. But on a blustery afternoon, a fleecy sofa may be the perfect spot to crash between appointments with the snow shovel.
[ترجمه ترگمان]اما در یک بعد از ظهر یک روز بعد از ظهر یک sofa پشمی می تواند محل مناسبی برای برخورد با بیل برف باشد
[ترجمه گوگل]اما در یک بعدازظهر خونریزی، یک کاناپه زنانه ممکن است نقطه ای کامل باشد که بین تعطیلات با بیل برف سقوط کند
14. One cold and blustery night when the wind was howling, a swallow flew over the city.
[ترجمه ترگمان]یک شب هوا سرد و توفانی بود که باد زوزه می کشید و پرستو به شهر پرواز می کرد
[ترجمه گوگل]یک شب سرد و ریخته گری هنگامی که باد باد شد، بلعیدن بیش از شهر پرواز کرد
15. On this blustery afternoon, the crowd is more like a tenth of that. The priest is talking, but the lousy PA system makes it hard to hear what he'ssaying.
[ترجمه ترگمان]در این بعد از ظهر blustery، جمعیت بیشتر شبیه یک دهم آن است کشیش در حال صحبت کردن است، اما سیستم کثیف PA آن را دشوار می کند تا آنچه را که می خواهد بشنود
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر فلاور، جمعیت بیشتر شبیه یک دهم آن است کشیش در حال صحبت کردن است، اما سیستم PA تند و زننده آن را سخت می شنوید که او گفته است