1. he was very disobedient toward his teachers
او نسبت به معلم های خود بسیار نافرمان بود.
2. they roped the disobedient sailor to the mast
ملوان نافرمان را به دکل کشتی طناب پیچ کردند.
3. his children were pert and disobedient
بچه های او پررو و نافرمان بودند.
4. she has two noisy and disobedient boys
او دو پسر پر سر و صدا و نافرمان دارد.
5. I was very disobedient towards my father.
[ترجمه سولماز] من در مقابل پدرم بسیار نافرمان بودم
[ترجمه ترگمان]من از طرف پدرم سرکش بودم
[ترجمه گوگل]من نسبت به پدرم خیلی نافرمان بودم
6. The parents punished their disobedient child.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادر بچه سرکش خود را مجازات کردند
[ترجمه گوگل]والدین فرزند نافرمان خود را مجازات می کنند
7. The cruel captain used a scourge on his disobedient sailor.
[ترجمه nahid. msi] کاپیتانِ بیرحم، ملوانِ نافرمان رو مورد آزار و اذیت قرار داد.
[ترجمه nahid. msi] کاپیتان بیرحم، ملوان نافرمان را شلاق زد.
[ترجمه ترگمان]ناخدای ظالم یک تازیانه بر ملوان سرکش خود بکار می برد
[ترجمه گوگل]کاپیتان بی رحمانه در مورد ملوان نافرمان او را مورد آزار و اذیت قرار داد
8. That disobedient boy is a pest.
[ترجمه ترگمان]آن پسر نافرمان، یک آفت است
[ترجمه گوگل]این پسر نافرمان یک آفت است
9. It grieves me to hear how disobedient you've been.
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت می شوم که بشنوم که تو چقدر سرکش بوده ای
[ترجمه گوگل]من ناراحت می شوم که چگونه بی پروا شدی
10. The mother corrected the disobedient child.
[ترجمه ترگمان]مادر بچه سرکش را اصلاح کرد
[ترجمه گوگل]مادر فرزند نافرمان را اصلاح کرد
11. His father switched him when he was disobedient.
[ترجمه ترگمان]پدرش وقتی سرکش بود اونو عوض کرد
[ترجمه گوگل]پدرش وقتی او را نافرمانی کرد، او را تغییر داد
12. In other words, how disobedient will women's studies be in the 1980s?
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، چگونه نافرمانی زنان در دهه ۱۹۸۰ انجام خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، مطالعات زنان در سال های 1980 چگونه نافرمانی است؟
13. She said that if we were disobedient she would send us home immediately.
[ترجمه ترگمان]او گفت اگر ما disobedient باشیم او فورا ما را به خانه می فرستد
[ترجمه گوگل]او گفت که اگر ما نافرمانی شدیم، بلافاصله به ما بفرستیم
14. He is a pleasant child, but often rowdy, disobedient and rough with others.
[ترجمه ترگمان]او کودک مطبوعی است، اما اغلب خشن، سرکش و خشن با دیگران است
[ترجمه گوگل]او یک فرزند دلسوز است، اما اغلب شلوغ، نافرمانی و خشن با دیگران است